۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

چاله ها و چالش ها (86)

نئو توده ای ها، در بن بست توده ای ها
رضا اسدآبادی
سرچشمه:
مجله هفته

1
شورش

• نویسنده ای که نمی داند باید لینک مقاله محمد قوچانی را ضمیمه کند و یا لااقل اطلاعات در مورد مقاله یعنی تیتر مقاله، نام مجله، شماره ی مجله ای را که این مقاله در آن به چاپ رسیده و سال انتشار آن را بروشنی بیان کند، نقد را باید اول از خود شروع کند.
• چرا تیتر مقاله را درج نکرده اید و فقط به نام “مهرنامه”، بدون ذکر شماره مجله و سال انتشار آن، بسنده کرده اید.
• نمی دانم چرا افراد لینک نمی گذارند که دیگران هم این خزعبلات را بخوانند.

2
شین میم شین

1

• بنظر من اگر کسی ریگی به کفش ندارد، بهتر است که مطلب مربوطه را جمله به جمله و یا پاراگراف به پاراگراف نقل کند و بعد اگر توانست، نقد کند.
• از مفهوم «نئوتوده ای» واقعا خوشم آمد.
• من حدود صد دوست توده ای داشته ام و اکنون دیگر حتی یکی از آنها زنده نیست و دلم برای تک تک شان تنگ شده است.

• نوئی و کهنگی توده ای ها برایم مهم نیست.
• اگر نویسنده این مقاله، توده ای ئی سراغ دارد، تأییدش برایم قوت قلبی است، در این برهوت تنهائی.
• دانستن این حقیقت امر که این «جرثومه های فساد» مورد نظر نویسنده این مقاله، بکلی ریشه کن نشده اند، برایم تعیین کننده است.

2

• از استالین و مائو هم که نویسنده ی مجهز به حافظه تاریخی غول آسا، به جنایات شان اشاره رفته اند، چندان دل خوشی ندارم.
• ولی ایکاش من و امثال من، به اندازه یک تار موی سبیل استالین و یا به اندازه انگشت کوچک مائو به منافع طبقه زحمت علاقه می داشتیم.

3

• حمله به حزب توده هنر نیست.
• هنر نقد علمی استراتژی و تاکتیک حزب توده است.
• هنر درس آموزی از کردوکار گردان های رهائی پرولتاریاست.
• با عرض معذرت

3
آرمین نیکنام

• دوست عزیز حزب توده ای که شما دم از حمایت و رفافت با یاران آن می زنید، خود مؤید جماعت استالین و مائو بودند و سبیل استالینی می گذاشتند.
• حزبی که سعی در فرمول بندیِ مارکسیسم و تبدیل آن به یک نظام فکری دگماتیست و ساختارگرا بود، جایی برای دفاع ندارد.
• چه دلتنگ یارانش باشیم چه نه.

4
رضا اسدآبادی (نویسنده مقاله)

رهبر نیروی سوم و حزب زحمتکشان

• با قاطعیت می گویم:
• از نظر من مارکسیستی که از انقلاب خرده بورژوایی چین و انقلاب فرهنگی آن دفاع کند، مارکسیست نیست.
• ضمن اینکه باید توجه داشت، که مسئله ی ما انتقادی است.

• آیا باید از تصفیه های دوره ی استالین حمایت کنم؟

• یا چون لیبرال ها با من در این زمینه هم نظرند، سکوت کنم؟
• فرق شما با نظام ج.ا.ا چیست که منتقدان را بواسطه ی هم راستا بودن نقدشان با غرب، سرکوب می کند؟
• ضمنا هنوز پرچمی که همان سالها خلیل ملکی بر افراشت و خود را مستقل و با عدم تعهد به شمار آورد و نسبت به تجربه ی شوروی تسلیم مطلق نبود، هنوز هم بر افراشته است.

5
ربابه

• با سلام
• من نوشته آقای اسدآبادی را نخوانده ام.
• اما از این چند سطر که نوشته اند، خیلی مستفیض شدم.

• نمی دانستم که انقلاب چین خرده بورژوائی بوده!


• خوب فرض کنیم که تصفیه استالین کار بدی بوده، حالا، اگر خود آقای رضا اسدآبادی به جای استالین می بودند، مخالفین خود را تصفیه نمی کردند؟

• کسی که بر جسد حزب توده و مائو و استالین هم رحم نمی کند، بعید است که به تصفیه مخالفین خود دست نزند.

• از اینها گذشته، به چه دلیل عقل پسند باید استالین و مائو، روزبه و سیامک و مبشری از خلیل ملکی کم ارج و قرب تر باشند؟

• راستی پرچم خلیل ملکی چه رنگی بوده؟
• اگر پرچم خلیل ملکی همچنان و هنوز برافراشته است، چه کسانی در زیرش سینه می زنند؟

پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر