۱۳۹۰ آبان ۱۴, شنبه

پست مدرنیسم و امپریالیسم (3)

امپریالیسم «عالی ترین فرم بی رحمی و قساوت» است!
پروفسور توماس مچر (1934)
برگردان شین میم شین

3
قوای مخرب زنجیر گسسته

• ایراسیونالیسم ساختاری ـ بر خلاف ادعای آدورنو ـ بدان معنی نیست که جامعه امپریالیستی فاقد «خردی» است که بوسیله انتقاد از اقتصاد سیاسی آن تعیین شده باشد.

• بلکه به دلایل زیر است:


1

• اولا از آن رو ست که «خرد» جامعه امپریالیستی در بند و زنجیر ایراسیونال ها ست، ایراسیونال هائی که بطور اجتماعی بنیان گرفته اند و لذا بطور اجتماعی قابل توضیح اند.

2

• ثانیا در نقصان راسیونالیته تمام اجتماعی است که با افزایش راسیونالیته در زیرعرصه ها همراه است.

• مفهوم زیرعرصه را به تقلید از مفهوم ریاضی زیرمجموعه ساخته ایم. مترجم


3

• ثالثا در تضاد اوجگرفته میان راسیونالیته در جزئیات و ایراسیونالیته در کلیت است.

• در مغایرت با فاز آغازین کاپیتالیسم ـ به مثابه یک فرماسیون تاریخی ـ، آنجا که عمل راسیونال به معنی تمام اجتماعی آن، شرط پیشرفت متمدنانه بود:
• چون انقلابات بورژوائی بدون یک طرح تمام اجتماعی و بدون آماجگذاری تمام اجتماعی کنشگرانش امکان ناپذیر می بود.

• در فاز کنونی فرماسیون کاپیتالیستی اما هر راسیونالیته تمام اجتماعی که پایش را از لحاف منطق سودسرسپرده بیرون کند، نابود می شود.

• چنین منطقی البته برای سیطره تمام ارضی مانعی محسوب نمی شود، ولی هرگز نمی تواند راسیونالیته ای را داشته باشد که بیانگر منافع نوع بشر است.


• بدین طریق، گسترش تمام ارضی سرمایه با خرد تمام ارضی همسنگ نیست.
• هیچ روح جهانی هم وجود ندارد که مکانیسم این گسترش را بطرز معنامندی جامه عمل بپوشاند.

• به ایراسیونالیته کل، تضادهای ویرانگری تعلق دارند که حتی برای خود جامعه امپریالیستی مرگبارند، تضادهائی که توسعه نیروهای مولده سرمایه تمام ارضی را همراهی می کنند.


• مراجعه کنید به نیروهای مولده

• در مقابل بسط بظاهر بی حد و مرز راسیونالیته علمی و ترقی بی مثال نیروهای مولده تکنولوژیکی در رابطه با آن، تخریب غول اسای نیروی مولده انسانی قرار می گیرد، یعنی تقلیل و تنزل نیروی کار انسانی تا حد بدوی ترین مرحله تمدن.

• جریان این تخریب، امروزه اکثریت عظیم جمعیت جهان را در بر می گیرد.

• امحای دارائی معنوی با این تخریب دست در دست می رود، امحائی بی سابقه در تمامت تاریخ بشری.


• استعدادهای تولید فرهنگی که در طول هزاره ها تکوین یافته اند، در یک چشم به هم زدن، مخدوش می شوند، بی آنکه با کیفیات و تخصصات جدید بتوانند جایگزین شوند.

• در یک سو، توسعه نیروهای مولده تکنولوژیکی با کیفیت مفرد قرار دارد که به وسیله گروه کوچکی از متخصصین بخش علمی ـ تکنولوژیکی هدایت می شود، به انباشت سرمایه پیوند دارد و تحت کنترل سرمایه است و در سوی دیگر، امحای میلیون ها برابر توان و استعداد کاری انسانی صورت می گیرد و تخریب غول اسای نیروی خلاق فرهنگی.

• ترقی نیروهای مولده علمی ـ تکنولوژیکی که قانون امپریالیسم توسعه یافته محسوب می شود، با تقلیل دم افزون توان نیروی مولده جمعیت جهان تناسب مستقیم دارد.
• این تناسب با نسبت فقرا به اغنیای جهان نیز انطباق دارد.

• در حالیکه بخش کوچکی از بشریت، ثروت لایتناهی در اختیار دارد، سودای تسخیر کاینات را در سر می پروراند، رؤیای «عصر هوش مصنوعی» را از سر می گذراند که «در آن، ماشین شعور خاص خود را دارد» (شیرماخر، 2001، ص 1) و مسئله طولانی تر سازی بی حد و مرز عمر بشری را مسئله سرنوشتی تلقی می کند، توده های عظیم جمعیت جهان به منجلاب فقر و ذلت فرو می غلتند، به قهقرای نادانی سقوط می کنند و تمامت قاره ها از گرسنگی، جنگ و امراض واگیر رنج می برند و با وحشت جدید، سر و کله وحشت دیرآشنا پیدا می شود.

• نیروهای مولده تکنولوژیکی، اکنون خود چه بسا از ابزار پیشرفت به ابزار تخریب بدل شده اند.
• شجاعانه ترین اختراعات خرد انسانی اکنون به هیولاهای امحای جمعی بدل شده اند.
• وضعی پیش آمده که به قول برتولت برشت در نمایشنامه «گالیله»، «به هر هورای علم به خاطر دستاورد علمی جدید، با فریادی لبریز از وحشت فراگیر پاسخ داده می شود.»

• فقط کاربست اختراعات علمی نیست که تحت شرایط امپریالیسم مسخ گشته، بلکه خود راسیونالیته تکنولوژیکی است که مسخ گشته است، راسیونالیته ای که پایه و اساس توسعه نیروی مولده آن است.

• راسیونالیته تکنولوژیکی تحت دیکتاتوری ارزش مبادله قرار دارد و هرگز و هیچ کجا نمی تواند خود را از دست آن خلاص کند.
• راسیونالیته تکنولوژیکی زیر منگنه تغییر تابع بهره وری از سرمایه است، زیر منگنه نوآوری مستمر و مبارزه رقابت آمیزی است که نه حد و مرزی می شناسد و نه حساب و کتاب دارد.
• در این راسیونالیته تکنولوژیکی جنبه ایراسیونال لانه دارد.
• در این راسیونالیته تکنولوژیکی، جنون، خردستیزی، مسخ و تحریف به مثابه گشتاورهای ساختارساز لانه دارند.

• امید به رهائی از چنگ جنبه های ایراسیونال تحت شرایط کاپیتالیستی نیز یکی از توهمات خرد تکنولوژیکی است.


• روند احیای بربریت با پیشرفت تکنولوژیکی تناسب مستقیم دارد.

• تخریب منابع فرهنگی با تخریب منابع طبیعی تناسب مستقیم دارد.

• در این تخریب، جذب و دفع انسان با طبیعت مختل می شود، جذب و دفعی که پایه و اساس فرهنگ است.

• بدین طریق، اما تمامت تمدن بشری دچار بحران می گردد.


• به قول ورنر سپمن، می توان از «فنای تمامت قاره ها» سخن گفت.

• مناطق فقر و ذلت زمین، امروزه تا مراکز متروپول ها توسعه یافته اند، به قلب شهرهای بزرگ ایالات متحده امریکا و تا حدودی اروپا رسیده اند.

• در چنین گندابی است که هیئت های خشونت، تجاوز و کینه نطفه می بندند.
• در چنین گندابی است که راسیسم، سکسیسم، سادیسم، جنگ طلبی و تمایل به ترور نشو و نما می یابند.

پطر وایس (1919 ـ 1982)
اسم مستعار: سینکلر
نویسنده، نقاش، طراح و فیلمساز آلمانی

• امپریالیسم وضعیت جنگ مداوم است، گاه بالفعل و گه بالقوه.

• امپریالیسم به قول لنین، «عصر جنگ ها و انقلاب ها ست!»
• این حقیقت امر آنجا هم که انقلابات شکست خورده اند، اعتبار دارد.

پطر وایس، امپریالیسم را بدرستی، «عالی ترین فرم بی رحمی و قساوت» می نامید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر