۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (7)

فلسفه:
در باره منطق عمل
چگونه می توان به عمل اجتماعی مبنای علمی بخشید؟
احسان طبری
سایت انجمن دوستداران طبری
http://www.tabari.blogsky.com

شین میم شین

• این رساله احسان طبری بلحاظ فرم، از سوی سایت فوق الذکر در نهایت بی عیبی منتشر شده و خواننده این تحلیل واره ما می تواند در صورت نیاز در همان سایت به مطالعه کل مطلب بپردازد.
• از گردانندگان زحمتکش سایت فقط می توان قدردانی کرد.
• نسخه های دیگری از همین مطلب نیز منتشر شده اند، ولی با هزاران غلط املائی.

• ما برای تحلیل این رساله احسان طبری، روی برخی از مفاهیم و احکام آن تأمل خواهیم کرد تا نظرات خود را به محک زده باشیم و از تصحیح و نقد نظر خویش شادمان خواهیم بود:


حکم اول
به همه رزمندگان جوان کشور که با عمل حماسی انقلابی خود آینده میهن بزرگ ما را می سازند!

• رساله طبری با این حکم آغاز می شود.
• در این حکم از رزمندگان جوان پبشاپیش قدردانی به عمل می آید.

• این طرز فرمولبندی از وضع روحی خود طبری نیز پرده برمی دارد:

• ایشان احساس پیری می کنند.

• رضا شلتوکی پس از 25 سال بسر بردن در زندان دربسته و سیاوش کسرائی پس از سپری کردن همان 25 سال در زندان در باز، هر دو خود را همچنان 25 ساله می دانستند.

• این حکم طبری در هر صورت، از خودشناسی طبری حکایت می کند.

• اما در چنین احکامی نیات دیگری نیز می توانند گنجانده شوند.

• چه نیاتی؟

• با این جور قدردانی ها می توان هندوانه تنومندی را زیر بغل خواننده «جوان» (جوان بلحاظ جسمی و یا فکری) گذاشت.
• می توان به او رشوه معنوی داد و اطاعت، تبعیت، تحمل و سکوتش را پیشاپیش خرید.

• امروزه کم نیستند رهبران ره ناشناسی که بر همین خط می رانند:

• آنها هم به همین نیات، شعری را و یا ترجمعه معیوبی را به «رفیق فرهیخته و فرزانه و انقلابی و غیره و غیره» پیشکش می کنند.

• تک تک این صفات، دلبخواهی، بی بنیاد، سوبژکتیف و غیرواقعی اند و خود پیشکش کننده، آخرین کسی است که به یاوه خود باور داشته باشد.

• ماهیت ماجرا وقتی عیان می شود که «رفیق فرهیخته و فرزانه و انقلابی و غیره و غیره» عمدا و یا سهوا بنویسد که بالای چشم بت پیشکش کننده، ابروئی هم وجود داشته است.
• آنگاه زمین لرزه ای مهیب رخ می دهد و نتیجتا نه از تاک نشان می ماند و نه از رفاقت کذائی!

• البته احسان طبری چنین نیتی ندارند.
• ولی بی اعتنا به داشتن و نداشتن نیت سوء، همین تأثیر منفی، همین خلع سلاح معنوی پیشاپیش خواننده صورت می گیرد.

• بنظر ما خواننده را باید به مصاف ایدئولوژیکی کشاند، به خوداندیشی واداشت و نه به تسلیم و تبعیت و تکرار اندیشه های درست و نادرست خود.
• نشتر زدن به خود و خواننده نباید هدف نویسنده ای باشد، ولی اگر دفاع از حقیقت تاریخی، ضرورت پیدا کند، نباید از آن هراس داشت.
• بالاتر از حقیقت ـ به قول هوشنگ تیزابی ـ دستی نیست.

• اما تحلیل همین حکم طبری نیز ضرری نخواهد داشت:

به همه رزمندگان جوان کشور که با عمل حماسی انقلابی خود آینده میهن بزرگ ما را می سازند!

• مفاهیمی که طبری برای بیان منظور خود، در این حکم به خدمت می گیرند، عبارتند از «عمل حماسی انقلابی» و «ساختن آینده میهن»

I
مفهوم «عمل حماسی»

• حماسه به چه معنی است و عمل حماسی انقلابی چه مشخصاتی دارد؟

• حماسه یعنی شجاعت، دلیری و دلاوری
• حماسه به نوعی از شعر اطلاق می شود که در آن از جنگ ها و دلاوری ها سخن می رود، شعر رزمی

• طبری عملا رزمندگان جوان را به عمل حماسی انقلابی فرا می خواند.

• چه فرقی بین عمل حماسی انقلابی و عمل انقلابی وجود دارد؟

• چرا طبری به جای مفاهیم دقیقا تعریف شده و بی غل و غش مارکسیستی ـ لنینیستی، از مفاهیم عهد عتیق و در بهترین حالت، قرون وسطائی استفاده می کنند؟

• چرا ایشان به مفهوم مستدل و علمی «عمل انقلابی»، صفت حماسی را اضافه می کنند؟

• اشکال کار این است که به این پرسش نمی توان د رساله طبری پاسخی یافت.

• ظاهرا برای طبری عمل انقلابی انسان ها کافی نیست.

• عمل انقلابی ئی که به صفت حماسی مزین نباشد، بی فایده است.

• یکی از سیاهکلی های جان از چنگ ددان شاه بدر برده می گفت:

• اعلامیه پخش کردن، اگر با خروش مسلسل همراه نباشد، بی فایده است.

• خدا رحمتش کند!


• آیا طبری هم همین منظور را با زبان بی زبانی تکرار می کند؟


• یعنی عمل انقلابی بی سر و صدا و بی نام و نشان و بی های و وهوی و هیاهوی گوشکرکن بیهوده است؟


• این پدیده در هر صورت، می تواند علل اوبژکتیف و سوبژکتیف مختلفی داشته باشد.
• ما قصد پرهیز از داوری بر مبنای فانتزی خویش داریم، ولی ذکر برخی از دلایل استفاده از این جور مفاهیم ضرر ندارد:

1

• فقدان شعور تئوریک در اعضای حزب از بالا تا پائین می تواند یکی از این دلایل باشد.
• در این صورت است که خودنمائی پهلوانهانه (حماسی) به موتور عمل انقلابیون تئوری فقیر (به قول کارل مارکس، فلسفه فقیر) بدل می شود.

2

• سیطره جو شور و شوق و شهادت در جامعه می تواند دلیل دیگری باشد.
• وقتی معیار حقانیت انقلابیون گذشتن از روی جسد خویش باشد، آنگاه چاره ای جز مزین کردن عمل انقلابی به زیور قرون وسطائی «حماسی» باقی نمی ماند.
• حزبی که گله ای از شهید نداشته باشد، چگونه می تواند در این چنین جوی به اثبات حقانیت خود نایل آید؟

3

• وقتی هر دسته و هسته سیاسی کذائی، آسمانی از ستارگان شهیدش به رخ هر رهگدر می کشد و سرکردگی خود را طلب می کند، برای طبری و همرزمانش چه چاره دیگری باقی می ماند؟

• طنز تهوع آور جامعه و جهان را باش!

• آنچه که باید مایه شرمندگی و پشیمانی دسته و هسته سیاسی ئی باشد، به اسباب فخر و مباهات بدل می شود:

• در واقع، فدا کردن لشکری از سرداران خویش نه مایه فخر و مباهات، بلکه بیانگر عجز از دوراندیشی آن دسته و هسته است.

• تلفات بی حد و حصر، نشاندهنده فقدان درایت، ژرف اندیشی و تیزهوشی لنینی در آن هسته و دسته است.

• شهیدنامه های ضخیم دلیل روشنی بر بی لیاقتی رهبری هر دسته و هسته است و نه دلیلی بر حقانیت آن.

• جامعه برای تربیت خسروی و یا هوشنگی نیروی مادی و معنوی غول آسائی را مصروف می دارد.


• قهرمانان و سرداران که مهره های بی بهای شطرنج نیستند تا بی محابا فدا شوند.

• برای یافتن جانشینی برای قهرمانی، دهه ها و چه بسا سده ها زمان لازم می آید.

4

• دلیل دیگر استفاده از مفهوم «عمل حماسی» می تواند ناشی از تهی بودن انبان تئوریک خود طبری و یارانش باشد.
• وقتی دسته و هسته ای قادر به تربیت کادر تئوریک نباشد، مجبور است که به تکرار مفاهیم فئودالی دیرآشنای به میراث مانده از فردوسی و امثالهم مبادرت ورزد و از حزب طبقه، لشکری از پهلوانان جانباز سر هم بندی کند که به هر دردی به جز از تحول بنیادی جامعه می خورد.

II
مفهوم «ساختن آینده میهن»
به همه رزمندگان جوان کشور که با عمل حماسی انقلابی خود آینده میهن بزرگ ما را می سازند!

مادر پرولتر
اثری از الفارو سیکوه ئیروز

• طبری با این مفهوم درک خاص خود را از تاریخ برملا می سازد:
• در قاموس طبری تاریخ را (آینده میهن را) جوانان هپیلی هپو می سازند که تصادفا در حزب و دسته ای گرد آمده اند، یکی به نیت دستیابی به دختری «توده ای»، دیگری به نیت کار در انتشارات حزبی و دریافت دستمزدی و در کردن نامی و فردا پس از شکست فجیع، غر زدن از دستمزد ناچیز و جاسوس خواندن تمامت حزبیون، عوض کردن سنگر و مکیدن حریصانه از پستان پر شیر دویچه وله و آن دیگری از سر آرمانخواهی طبقاتی و تحمل تحقیر و توهین از همه سو.

• معلوم نیست که طبری خود می داند که چه می گوید و یا نه.

• از دیدگاه مارکسیسم، تاریخ را، گذشته و حال و آینده میهن زمین را، نه جوانان هپیلی هپو با «عمل حماسی انقلابی»، بلکه توده های بی نام و نشان، با کار و پیکار عرقریز عصب سوز توانفرسا می سازند و برای پهلوانان حماسی و حماسه سرایان چه بسا تره هم خرد نمی کنند.



• برای اینکه بهترین پهلوان ها را به قول سیاوش کسرائی به وقت ضرورت خود پدید می آورند و در صورت بی لیاقتی و خودخواهی شان، تنها می گذارند:

• «لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت درد آور

• دو دو و سه سه، به پچ پچ، گرد یکدیگر

• کودکان بر بام
• دختران بنشسته بر روزن
• مادران غمگین کنار در

• کمکمک در اوج آمد پچ پچ خفته
• خلق چون بحری بر آشفته

• به جوش آمد
• خروشان شد
• به موج افتاد

• برش بگرفت و مردی چون صدف
• از سینه بیرون داد.

• «منم آرش»
• چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن

• «منم آرش، سپاهی مردی آزاده
• به تنها تیر ترکش، آزمون تلخ تان را
• اینک آماده

• مجوییدم نسب،
• فرزند رنج و کار

• گریزان چون شهاب از شب
• چو صبح آماده دیدار!»

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر