۱۴۰۳ شهریور ۱۷, شنبه

شعر نا تمام تمامنمایی از مارنی ایرانی


 
 مارنی ایرانی
ویرایش
از 
میم حجری

کاوه 
پتکش را برای تریاک فروخت.

آرش 
نگران ریزش مو ست.

چه‌گوارا
 در میلان مانکن شد.

مسیح لباسهای زنانه می پوشد،
ول میگردد، در گود ترانس ها در تهران.

نجات دهنده
دختری است، تاج بر سر
بسته به تخت در تیمارستان
که شعرهایش را میان قرصهایش
در قوطی رنگی اولانچاپین (Olanzapin) مخفی می کند
و
 هر روز چند بار می میرد و باز زنده می شود.

پارسال وسط شهر خودسوزی کرد
دیروز مردکی به صورتش اسید پاشید.

گاه گاه هم مرخصی می رود از زندان
و 
عکسهای رنگین دارد و شال های بیشمار.

ناتمام
 
در این شعر ناتمام مارنی ایرانی، 
تصور و تصویر رئالیستی ـ راسیونالیستی تمام نمایی از ایران و جهان عرضه می شود:
قرن بیست و یکم
 قرن مخملیات است. 
قرن بی رنگی رنگ ها ست. 
قرن توخالی ها و خالی بندی ها  ست.
قرن گنده گ. ها و گنده گ. ها ست.
قرن تقلب ها، قلابی ها و عنگلاب ها، عنقلاب ها و قلاب ها ست.
قرن جنگ های چه بسا خونین زرگری است.
قرن برگشت بشریت به جنگل ها ست. 
قرن سیالیت بی امان مرزها بین خیرها و شرها ست.
قرن سقوط بشریت به توحش و بربریت است.
 قرن سلطه لاشخورها ست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر