۱۴۰۳ شهریور ۲۱, چهارشنبه

درنگی در فلسفه زردی برگ درختان


 

درنگی

از

میم حجری

 

برگ از درخت می افتد
درخت نمی‌داند؟


درخت شناس نئی جان ما خطا اینجا ست.


مگر در اطریش نمی توان پای تلویزیون نشست؟


بخش اعظم برنامه های مثبت تلویزیون امپریالیستی
به طبیعت شناسی اختصاص دارد.


نباتات مثل جانوران
نیای فخر انگیز بشرند.


بشر چیزی ندارد که طبیعت (نباتات و جانوران) نداشته باشد.
جامعه بشری = طبیعت ثانی

درخت

 در نهایت آگاهی و خردگرایی برگ ها را خشک می کند و پایین می اندازد.


درخت

 آگاهانه و خردگرایانه به پیشواز زمستان می رود.


درخت

 پیشاپیش کارخانه شیمیایی خود را تعطیل می کند.


از ارسال آب به شاخه ها و برگ های خود خودداری می کند.


درخت

 دست رد بر سینه کلروفیل می زند و رنگ برگ ها را زرد می کند تا تولید را متوقف سازد.


در غیر این صورت
درخت در اثر یخ زدن آبش منفجر می شود.


امتحانش آسان است
بطری را از آب پر کنید و در فریزر یگذارید تا شاهد انفجار بطری شوید و به راسوینالیته نباتات پی ببرید.


درختان با هم در هماندیشی (کمونیکاسیون) مستمرند 

که امرزوه یکی از موضوعات مهم بیولوژی است.


اینترنت به تقلید از شبکه ارتباطاتی بغرنج نباتات در زیر زمین و روی زمین ساخته شده است.


سایه هم می داند:
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه ها را دست در دست هم است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر