۱۴۰۳ شهریور ۱۴, چهارشنبه

درنگی در سخنی از مسعود دلیجانی راجع به فحشاء (۸)

 


درنگی

از 

میم حجری
 
 
 هدف بورژوازی که در پشت منافع فواحش و رسمیت بخشی به فواحش پنهان می شود، از اطلاق پرولتاریا به لومپن پرولتاریا نه دفاع از فواحش که رسمیت بخشی به فاحشه گری است. 
 
معنی تحت اللفظی:
بورژوازی  به دفاع از منافع فواحش 
تظاهر می کند
و
به فحشاء رسمیت می بخشد.
بورژوازی 
لومپن پرولتاریا را پرولتاریا می نامد.
هدف بورژوازی رسمیت بخشی به فحشاء است.
 
انتقاد از سرمایه، سرمایه داری و طبقه سرمایه دار (بورژوازی) و اقشار مختلف بورژوایی
از دیرباز
یعنی
پس از تشکیل نطفه های سرمایه داری و بورژوازی در بطن جامعه بشری،
از مواضع ارتجاعی تر از موضع بورژوازی (چه بورژوازی آغازین و چه بورژوازی واپسین) صورت گرفته است و صورت می گیرد.
 
منتقدین سرمایه درای و بورژوازی
اصلا نمی دانند که سرمایه داری و بورژوازی چیست و کیست.
 
هر ننه مرده خرفتی 
هر مشکل و معضل و مسئله ای را ناشی از سرمایه و سرمایه دار می داند.
 
درست به همان سان که موقع اختلاف منافع و موضع و نظر و علاقه و سلیقه با کسی
زیپ طویله دهان شان را می کشند و در طرفة العینی دختر و خواهر و مادر و همسرش تبدیل به جنده و خودش و برادر و پدرش به مفعول المفاعیل می شوند.
 
 
 
 
لنین 
پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی کبیر اکتبر
به پرولتاریای پیروزمند توصیه می کرد که طرز اداره جامعه را از بورژوازی فراگیرد.

سوسیالیسم سرنگون شده است و هنوز کسی معنی این توصیه لنینی را نفهمیده است.
 
مثال:

 «وقتی در مدرسه شوروی درس می خواندم، معلمان به ما می گفتند:
 دزدی، راهزنی، فساد، فحشا و رذالت 
خلاصه سرمایه داری است.
حالا به اطراف نگاه می کنم و متوجه می شوم که معلمان در اتحاد جماهیر شوروی چقدر درست می گفتند.»
محصل باشی
 
این «تعریف» معلمان عقب مانده شوروی ار سرمایه داری،
چیزی جز تحریف آنارشیستی مفهوم سرمایه داری نیست.
 
این تحریف 
ضد تعاریف کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم از سرمایه داری
(مثلا در بخش اغازین مانیفست حزب کمونیست) 
است.
 
از دزد و راهزن و مفسد فی الارض و جنده پرور و رذل و لاشخور
(به زعم معلمین شوروی و مدرسین حوزه های علمیه در جنقوری مستضعفین)
که نمی توان و نباید فوت و فن اداره جامعه را فرا گرفت.
 
این توصیه لنین حاکی از این است که اداره جامعه توسط بورژوازی،
برخلاف اداره جامعه توسط اشراف برده دار و فئودال و روحانی
نه خرکی، بلکه نسبتا بخردانه است.

بورژوازی با دولت هیولایش که از فرهیخته ترین اعضای جامعه تشکیل یافته است،
به حل نسبتا راسیونال (عقلایی، بخردانه) همه مسائل می پردازد.

در دول بورژوایی
 اساتید دانشگاه ها و دکترها و مهندسین و جامعه شناسان و روان شناسان و فیلسوفان بورژوایی مشغول کار عرقریزند.

برخورد دول بورژوایی با لومپنیسم در همه فرم هایش،
باید مورد بررسی مارکسیستی قرار گیرد.

تفاوت دول بورژوایی با دولتمداران جنقوری فئودالی ـ فوندامنتالیستی اسلامی
که شهرنو را به اتش می کشند و کشور نو تشکیل می یابد،
 فواحش را جزغاله می کنند و اعضای جامعه، جنده می شوند، 
همین جا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر