شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت چهاردهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶ ـ ۶۷)
۱
رموز مصلحت ملک، خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو، حافظا مخروش.
معنی تحت اللفظی:
فقط پادشاهان قادر به اداره مملکت اند و نه گدایان.
گدایان حق دم زدن ندارند.
حافظ
در این بیت غزل،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به شکل دیالک تیک شاه و شاعر بسط و تعمیم می دهد و آن را به شکل دوئالیسم توانگر و گدا و دوئالیسم همه چیز و هیچ مسخ و مثله و مخدوش می سازد.
۲
خوش دولتی است، خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زبانش نگاهدار!
معنی تحت اللفظی:
هم دولت خوبی است و هم پادشاه بخشنده ای است.
خدا هر دو را حفظ کند.
حافظ
در این بیت غزل،
مثل گدائی،
کرم خسرو را، یعنی سود فردی را معیار تمیز خیر از شر قرار می دهد.
این امر نه تنها بر بی شخصیتی شاعر، بلکه علاوه بر آن بر نگرش پراگماتیستی او دلالت دارد.
۳
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گل است و نبید.
معنی تحت اللفظی:
بهار از راه رسیده است.
اگر حقوق مان هم از راه برسد،
گل می خریم و می میخوریم و کیف خر می کنیم.
حافظ
در این بیت غزل،
وظیفه و مستمری خود را به دربار یادآور می شود و محل خرج آن را نیز بازگو می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر