۱۳۹۴ خرداد ۱۳, چهارشنبه

سیری در جهان بینی حکیم ابوالقاسم فردوسی (28)




(320 ـ 398)
(942 ـ 1020)
تحلیلی از 
شین میم شین

شاهنامه
آغاز کتاب
بخش ششم
گفتار در آفرینش ماه

چراغ است مر تیره شب را بسیچ (ساز و برگ)
به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

·        معنی تحت اللفظی:
·        ماه در ظلمات شب، بسان چراغ است.
·        حتی الامکان سعی کن که از کار بد پرهیز کنی.

·        فردوسی اکنون به آفرینش ماه می پردازد.
·        برای آشنائی با جهان بینی حکیم طوس، به هیرارشی (سلسله مراتب)  موضوعات او نظری می افکنیم:  

بخش ۱
آغاز کتاب

بخش ۲
 ستایش خرد

بخش ۳
گفتار اندر آفرینش عالم

بخش ۴
گفتار اندر آفرینش مردم

بخش ۵
گفتار اندر آفرینش آفتاب

بخش ۶
 در آفرینش ماه

بخش ۷
گفتار اندر ستایش پیغمبر

بخش ۸
گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

بخش ۹
داستان دقیقی شاعر

بخش ۱۰
بنیاد نهادن کتاب

بخش ۱۱
در داستان ابومنصور

بخش ۱۲
ستایش سلطان محمود

·        بی دلیل نیست که سلطان محمود، حاضر به پرداخت پشیزی دستمزد بابت زحمات سی ساله حکیم نشده و فقها تکفیرش کرده اند و حتی جنازه حکیم را به قبرستان مسلمانان راه نداده اند.

·        حکیم با ستایش از خرد آغاز به کار می کند.
·        بعد به آفرینش عالم و سپس به آفرینش آدم می پردازد.
·        بعد به آفرینش عناصر طبیعی می رسد:
·        نخست از آفتاب سخن می گوید و بعد از ماه.
·        در نهایت به نبی الله و ظل الله گریز می زند.

1
چراغ است مر تیره شب را بسیچ  
به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

·        حکیم برای ماه نیز فونکسیونی تعیین می کند:
·        فونکسیون ماه روشن کردن شب تیره بسان چراغ است.

·        می توان گفت که حکیم برای عناصر طبیعی هدف و آماج تعیین می کند.
·        او به احتمال قوی، این هدفگذاری را ناشی از خداوند خرد می داند و به احتمال بسیار ضعیف از ساختار کره ماه.
·        دیالک تیکی ساختار و فونکسیون

·        حکیم در هر صورت میان تله ئولوژی و تله ئونومی سیر می کند:

الف

·        تله ئولوژی آموزش ایدئالیستی است که پدیده های تطبیق، هدفخوانی و آماجگرائی سیستم های آلی را بطرز آنتروپومورفی (تکوین انسانی)  جامه عرفان می پوشاند.
·        به هدفگذاری معنوی از قبل مقدر برای چیزها، روندها، سیستم ها و غیره جهان مادی اعتقاد دارد و لذا ساختار و توسعه  واقعیت را نه بطور علی (علت و معلولی)، بلکه بطور غائی توضیح می دهد.
·        یعنی نتیجه مشیت ایده غیرمادی هدفگذار (مشیت الهی)  می داند.
·        تله ئولوژی بطور عینی توجیه کننده جهان بینی مذهبی است.

ب
  
·        تله ئونومی  واژه ای یونانی است.
·        تله ئونومی به طرز توضیح علمی رفتار آماجگرا و هدفخوان سیستم های ارگانیکی (آلی) اطلاق می شود.

·        مفهوم «تله ئونومی» از سوی پیتن درای (رفتار و تکامل 1958 میلادی) برای نشان دادن مکانیسم های تنظیمگر سلولی که بواسطه قانونمندی های عینی تعیین می شوند، بکار رفت. 
·        این مفهوم آگاهانه انتخاب شده بود تا ضد تله ئولوژیکی بودن خود را عیان سازد.

ت
·        توضیح تله ئولوژیکی از مکانیسم های تنظیمگر تفسیر غیرعلمی و ایدئالیستی ارائه می داد.

پ
·        مفهوم «تله ئونومی» در سال 1961 میلادی بوسیله بسیاری از زیست شناسان در سمپوزیوم کلد اسپرینگ هابور بطور موفقیت آمیزی مورد استفاده قرار گرفت.

ث
·        این مفهوم نه فقط میان زیست شناسان، بلکه همچنین در ادبیات فلسفی بسرعت رواج یافت.

·        پیوندهای تله ئونومیکی، به مجموعه ای از پیوندهای علی (علت و معلولی) اطلاق می شود که بطور ضرور و یا در وحدت دیالک تیکی ضرورت و تصادف بصورت سیکلی (دایره وار) با یکدیگرپیوند یافته اند و رفتار آماجگرا و هدفخوان سیستم های ارگانیکی را مقدر می سازند.     

·        مراجعه کنید به  تله ئولوژی، تله ئونومی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

3
چو سی روز گردش بپیمایدا
شود تیره گیتی، بدو روشنا

·        معنی تحت اللفظی:
·        در اثر گردش سی روزه ماه، جهان تیره روشن می شود.

4
پدید آید آنگاه باریک و زرد
چو پشت کسی کاو غم عشق خورد

·        معنی تحت اللفظی:
·        پس از سی روز، به شکل هلال طلوع می کند.
·        شبیه پشت کسی که غم عشق خورده باشد.
·         
·        حکیم، هلال ما را به انسان خمیده قامت تشبیه می کند.
·        ماه را هومانیزه می کند.
·        آن سان که به عاشق خمیده پشت از غم عشق، شباهت پیدا می کند.

·        در همین تصور و تصویر حکیم، از ناتورالیسم او پرده برمی افتد.
·        از عشق او به طبیعت مادر و عناصر طبیعی.

·        قضیه همیشه از همین قرار است:
·        هومانیسم همیشه دوشادوش ناتورالیسم می رود.

·        کمونیسم هم تجسم دیالک تیک ناتورالیسم و هومانیسم است.

·        مراجعه کنید به سوسیالیسم به جای بربریت  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

5

چو بیننده دیدارش (رویش)  از دور دید
هم اندر زمان، او شود ناپدید

·        معنی تحت اللفظی:
·        وقتی تماشاگر، چشمش به هلال ماه می افتد، در دم نا پدید می شود.

·        حکیم به احتمال قوی دلیل فرم های مختلف کره ماه در عرض سی روز (یک ماه)  را نمی داند.
·        به همین دلیل این پدیده و روند و روال ماه را استه تیزه می کند.
·        یعنی توضیح هنری از آن می دهد و نه علمی.

·        قضیه همیشه از همین قرار است:
·        وقتی پای خرد در توضیح پدیده ای می لنگد، در و پنجره به روی هنر و استه تیک باز می شود.

·        هگل به همین دلیل، پس از توسعه خرد (فلسفه)، برای هنر و استه تیک دیگر جائی در جامعه نمی بیند و فاتحه ای بر آن می خواند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر