۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (1)


سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
در 
ایران روز درگذشت او 
را
«روز شعر و ادب فارسی»
 نامگذاری کرده ‌اند.

آثار
منظومه حیدربابایه سلام
 (سلام به حیدربابا)  
غزل معروف او
«علی ای همای رحمت»
و
«آمدی جانم به قربانت، ولی حالا، چرا!»
تحلیلی از شین میم شین
  
مناجات
شهریار

علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی، همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم منريال به خدا قسم، خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد، سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت، تو بباری، ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تو ست اکنون، به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم، شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را!

به دو چشم خون فشانم، هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

توتیا
سرمه

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز، دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی، بنوازد آشنا را»
(حافظ)
 
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریارا

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر