۱۴۰۲ خرداد ۳۱, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۷۵)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت سیزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

یکی

 روبهی دید، بی دست و پای

فروماند در لطف و صنع خدای

که چون زندگانی به سر می برد؟

بدین دست و پای، از کجا می خورد؟

 

معنی تحت اللفظی:

شخصی روباه بی دست و پایی را دید و از خود پرسید:

این حیوان بی دست و پا چگونه زنده می ماند.

به عبارت بهتر،

خدا روزی آن را چگونه در اختیارش قرار می دهد؟

ادامه
 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک وسیله و هدف

را

به شکل دیالک تیک دست و پا و شکار ورزی بسط و تعمیم می دهد و این سؤال منطقی را مطرح می سازد که روباه بی دست و پا (بی وسیله تولید) چگونه می تواند تولید کند (شکار کند).

  

۲

درین بود، درویش شوریده رنگ

که شیری در آمد، شغالی به چنگ

 

شغال نگونبخت را شیر خورد

بماند آنچه، روباه از آن سیر خورد

 

معنی تحت اللفظی:

در این اثنا،

شیری پیدا شد که شغالی را شکار کرده بود.

شعال را شیر خورد

و

بازمانده آن را روباه شل خورد.

 

سعدی در این دو بیت شعر، برای پاسخ به سؤال خود، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

به شکل دیالک تیک شیر و روباه بسط و تعمیم می دهد.

 

انتخاب شیر، به مثابه سلطان جانوران، نه تصادفی است و نه نسنجیده.

سعدی عمدا حیوان لاشخوری را برنمی گزیند.

سعدی می خواهد بعدا شیر را با خدا جایگزین سازد.

از این رو ست که نمی تواند از حیوان دیگری استفاده کند.

 

هدف سعدی،

مثل همیشه،

 دو شقه کردن خودسرانه دیالک تیک تولید و مصرف، دور انداختن تولید و مطلق کردن مصرف و تخریب دیالک تیک یاد شده است.

 

موجود زنده

در جامعه ـ فلسفه سعدی

 باید مصرف کننده محض باشد.

 

سعدی

مولد نمی شناسد.

سعدی

فقط و فقط انگل می شناسد و هر وقت به طبقه بندی جامعه زمان خود می پردازد،

 باب اول را به طبقه انگل اشراف بنده دار، فئودال و دربار اختصاص می دهد و باب دوم را به طبقه انگل دراویش و گدایان.

 

اگر هم واقعیت عینی سمج و سرسخت مجبورش کند،

وظیفه باغبان و رعیت را چیدن و آوردن میوه و غله از بستان و کشتزار سلاطین و خوانین می داند.

همین و بس.

 

روباه شل

نمی تواند، اگر دست و پا ندارد، کله اش را به کار اندازد و استراتژی و تاکتیک شگفت انگیز رایج میان جانوران را برای شکار و زنده ماندن توسعه دهد.

 

رزق و روزی روباه شل را باید عاملی خارجی در اختیارش بگذارد.

 

اگر به سعدی گفته شود که شیر روزی خود را تولید (شکار) کرده است،

هزار و یک ترفند و دلیل می آورد که شغالی که شیر شکار کرده، در واقع شکار نکرده، بلکه قضا در روز الست بر پیشانی شغال نوشته که در فلانجا و فلان ساعت طعمه شیر شود.

چگونه می توان ادعای سعدی رد و یا اثبات کرد؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر