۱۴۰۱ مهر ۹, شنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۴۰)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

۴۰

دشمن گرفت، پاره جان را و با فریب

پهلوی او درید

اما چه شوم تر به مکافات خود رسید

وای از من پلید

کین بسته بود در به دلم با هزار قفل

دریغا ز یک کلید.

 

۵

اما چه شوم تر به مکافات خود رسید

وای از من پلید

 

رستم (سیاوش) دلیل تشکیل تراژدی را در همین عدم رعایت منش پهلوانانه می داند

و

تراژدی را به عنوان مکافات رفتار ضد اخلاقی زشت خود تلقی می کند و خود را به تازیانه انتقاد می بندد و پلید می نامد.

 

۶

انتقاد از خود در قاموس سیاوش، جفت دیالک تیکی انتقاد اجتماعی است و بسان انتقاد اجتماعی صرفنظرناپذیر است.

 

۷

کین بسته بود در به دلم با هزار قفل

دریغا ز یک کلید

 

انتقاد از خود دیگر رستم همین جا ست:

اسیر چشم بسته کین گشتن.

 

این

به معنی فراموش کردن دیالک تیک غریزه و عقل است.

 

این

به معنی تعطیل کارخانه عقل و تسلیم گشتن به غریزه است.

 

در شأن پهلوان کلاسیک نیست که اسیر کور کین گردد و کلید گشایش قفل درهای کین را به کلی فراموش کند.

 

۸

به زعم رستم (و در حقیقت سیاوش)،

پهلوان

نباید دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو را فراموش کند.

 

به عنوان مثال،

 در تحلیل دشمن، اسیر کور کین نگردد.

یعنی

برخورد راسیونالیستی ـ رئالیستی

را

با

برخورد اموسیونالیستی ـ پسیکولوژیکی

(عاطفی - روانی)

جایگزین نسازد.

 

بلکه به تحلیل علمی و عقلی و عینی دشمن نیز بپردازد.

 

مطلق کردن کین (و یا مهر)

به معنی وارونه کردن دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو خواهد بود.

 

به معنی مطلق کردن جنبه سوبژکتیو (کین) و فراموش کردن جنبه اوبژکتیو (عینی) خواهد بود

 که

سرچشمه همه اشتباهات در عرصه تئوری شناخت است.

 

چون محتوای شناخت

نه در کله کین توز رستم، بلکه در اوبژکت شناخت است،

در سهراب است.

 

باز هم به صحت بی برو برگرد حکم گئورگ لوکاچ می رسیم:

منشاء خطاها و خریت ها و خیانت ها در فراموش کردن دیالک تیک عینی هستی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر