۱۴۰۱ شهریور ۲۸, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایراسیونالیسم (خردستیزی) دیروز و امروز (اکتوئالیته انتقاد گئورگ لوکاچ از ایراسیونالیسم) (۱۶)

 Bild

 

پروفسور دکتر اریش هان

برگردان

 شین میم شین 

 

۳

فرم های نمودین کنونی ایراسیونالیسم  

 

پ

راسیونالیته کاذب

 

۱

·    درک رابطه میان عناصر راسیونال و ایراسیونال (عقلی و ضد عقلی) به تحلیل موشکافانه شالوده های ایدئولوژیکی گلوبالیزاسیون کمک خواهد کرد.

 

۲

·    زیرا یکی از صفات اصلی مدافعان گلوبالیزاسیون عبارت از این است که آنها «خردگرائی فوق العاده ای را به حساب خود می گذارند» و از خصلت طبیعی رخدادهای اقتصادی و ضرورت های ناگزیر دم می زنند، تا دست شان در پرده پوشی دولایه حقایق باز باشد و بتوانند:

·    از سوئی «راسیونالیته سرد سرمایه مالی تمام ارضی شده» و «شرکت های خصوصی میان قاره ای» را جامه عمل بپوشانند و «منافع خلق ها و دولت های مربوطه را» را زیر پا بگذارند

·    (ژان زیگلر، «حکام جدید جهان»، ص ۵۳، ۱۴۷، ۲۸۱)

·    و از سوی دیگر

·    با جمله پردازی های عوامفریب از تقدیر ناگزیر اقتصادی دم بزنند و ضمن اجرای سیاستی عمدی، آگاهانه و بیرحمانه، به تشدید نابرابری در تقسیم ثروت جهان اقدام کنند.

·    (یوآخیم بیشوف، «پایان نئولیبرالیسم»، ۱۹۸، ص ۱۱)

 

۳

·    کارل هاینتس روت در سال ۱۹۹۴ سرمایه مالی را «بی شرم ترین، پویاترین، انتزاعی ترین و لذا ضربه ناپذیرترین فرم وجودی سرمایه» و بانی فکری و مسئول سیاسی استراتژی نئولیبرالی نامیده است.

 

۴

·    هدف طبقه حاکمه عبارت از این بوده و است که از این موضع و با اتکا بر کلیه امکانات اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی موجود، مهر خود را بر مبارزات اقتصادی ـ تاریخی جدید و  روندهای بحرانی واقعی بکوبد، نحوه انباشت ثروت جدیدی را جامه عمل بپوشاند، از معضل بیکاری وسیله ای برای منضبطتر کردن طبقه کارگر بسازد و «منافع باز تولید پرولتری» را به حداقل ممکن تنزل دهد.

·    (کارل هاینتس روت، «برگشت پرولتاریا»، ۱۹۹۴، ص ۱۶۲، ۱۷۲، ۱۸۹)

 

۵

·    «راسیونالیته کاذب» ایدئولوژی گلوبالیزاسیون، مکمل خود را در اصول ساختاری معین تئوری نئولیبرالی می یابد.

 

۶

·    آنها دیالک تیک راسیونالیته در اجزا و بخش ها و ایراسیونالیته درمجموعه روند سرمایه داری را که کلاسیک های مارکسیستی به نقد کشیده اند، وارونه می سازند و به یک ایدئولوژی مشروعیت بخش به پراتیک نئولیبرالی استحاله می دهند.

 

۷

·    هربرت شوئی نقش آموزه های اقتصادی جدید را در بی اعتبارکردن مقوله راسیونالیته مورد بررسی قرار داده است.

 

۸

·    سرمایه داری واقعا موجود، دیگر از عهده تأمین رفاه عمومی بر نمی آید.

 

۹

·    دیری است که فاتحه وعده و وعید نیل به راسیونالیته کلکتیو از طریق تحقق راسیونالیته هدفمند فردی خوانده شده است!

 

۱۰

·    ولی علیرغم آن، سعی می شود که شالوده ایندیویدوئالیستی تئوری اقتصادی حفظ شود.

 

۱۱

·    این امر با اتکا بر تز «محدودیت اصولی راسیونالیته فردی» ـ از جمله محدودیت علمی، کافی نبودن اطلاعات، مخارج سرسام آور ترانس اکسیون ـ جامه عمل می پوشد.

 

۱۲

·    تقسیم غیرعادلانه ثروت، به بهانه «اطلاعات ناموزون» توجیه می شود.

 

۱۳

·    «مسأله مربوط به راسیونالیته سیستم، یعنی تحقق رفاه عمومی براساس عمل آزاد افراد خردمند که برای توجیه مشروعیت جامعه مبتنی بر بازار آزاد و سرمایه داری نقش مرکزی به عهده داشته است، در مه غلیظی فرو رفته، به باد فراموشی سپرده شده و اکنون ادعا می شود که واقعیت چنان غامض و پیچیده است که عقل ناقص بنی نوع بشر هرگز از عهده فهمش بر نخواهد آمد، چه برسد به تغییرش!

 

۱۴

·    هزینه بر آوردن مایحتاج عمومی سرسام آور است و ترانس اکسیون موجود به سبب ناقص العقل و فرصت طلب بودن افراد بشری قادر به برآورده کردن آن نیست.»

·    (هربرت شوئی و استفان بلانکنبورگ، «نئولیبرالیسم، تئوری، مخالفین، پراتیک»، ۲۰۰۲، ص ۹۵)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر