۱۴۰۱ شهریور ۲۷, یکشنبه

درنگی در اندیشه ای (۴۶۰)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Personen, die stehen

میم حجری

 

 به عشقی که انقلاب نکند ایمان ندارم
من به عشقی که مثل طوفانها
همه جارا ویران کند مومنم.
نزار قبانی


نزار قبانی از اعضای طبقه حاکمه سوریه بوده است
و
شعرش
عاری از شعور است.

 

نزاد

معنی مفاهیمی را که لغلغه لسان می کند، نمی داند.

 
عشق 

کسب و کار علافان است و مایه بدبختی است.
عشق 

بدترین دشمن عقل است.
عشق 

همشیره شراب است 

که 

خانه عقل را به آتش می کشد
و
انقلاب
نه
کسب و کار عشق
بلکه کسب و کار توده است.

 
به شرطی که توده زیر پرچم عقل اندیشنده و سوبژکت تاریخ 

گرد آید و به عرش اعلی یورش برد و طرح نو در اندازد.

 
در غیر این صورت
توده
به عوض انقلاب، عنگلاب خواهد کرد

و

فاجعه خواهد آفرید و عمیقا پشیمان خواهد شد.

 
همان طور که در ایران و روسیه و اوکراین و لهستان و غیره فاجعه آفریده است

و

جامعه را به تیمارستان و طویله تبدیل کرده است.

 به عشقی که انقلاب نکند ایمان ندارم 

 من به عشقی که مثل طوفانها
همه جارا ویران کند مومنم.

 

استنباط و برداشت نزار از انقلاب،

همان استنباط و برداشت خمینی است.  

نزار عشق را مثل توفان ویرانگر می خواهد که انقلاب کند.

بدین طریق

استنباط و برداشت او از انقلاب تخریب و کشتار و هرج و مرج 

است.

خمینی گفت:

«ما انقلابی عمل نکرده ایم.

مگر شوروی اجزاه فعالیت به ما را می دهد تا ما اجازه فعالیت به حزب توده را بدهیم.

حالا باید انقلابی عمل کنیم»

و

فتوای قتل عام هر نفسکشی را صادر کرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر