میم حجری
خوب هر کدام از ترمینولوژی که بکار بردی تعریف دارد و شما را شدیدا گیر خواهد انداخت!
مثلا
۱.
فندامنتالیسم شیعی، پس تشیع غیر فاندامنتایست هم باید وجود داشته باشد.
۲.
نسبت دادن همان فاندامنتالیسم شیعی به فاشیسم، ازین معادله دو مثال بزنید
۳.
چه وجه ای اسلام بروجردی را از اسلام خمینی جدا میسازد؟
فعلا روی همینها کار کنید تا بعد
حدیث
مثال زده ایم.
شما با دقت نخوانده اید:
حتی اسلام بروجردی با اسلام خمینی یکی نیست.
تشیع توده های دهقانی و پیشه وری و پرولتری
فوندامنتالیستی نیست.
بخش اعظم اعضای حزب توده
شیعه و سنی و ارمنی و یهودی و بهایی بوده اند.
فوندامنتالیسم
بخش اعظم مشخصات فاشیسم را دارد.
ما صدها تحلیل و توضیح در این زمینه منتشر کرده ایم.
مثال:
ناتیویسم و فوندامنتالیسم
فوندامنتالیسم چیست؟
لوسوردو
۱۰
http://archive.mashal.org/content.php?c=helmi&id=00588
حتی به نظر علمای مارکسیست ایتالیایی
مثلا دومه نیکو لوسوردو
خمینی فوندامنتالیست بوده است.
وجه مشترک مهم فوندامنتالیسم و فاشیسم
ایراسیونالیسم، نیهلیسم، نیهلیسم اخلاقی، آنتی کمونیسم، آنتی فمینیسم و آنتی سیمیتیسم و غیره
است.
اسلام بروجردی
اسلام برده داری ـ فئودالی ـ بورژوایی ـ تجاری
است.
اسلام خمینی
اما
ماهیتا ضد اسلامی است.
همان طور که مسیحیت فاشیسم اسپانیا و ایتالیا و المان
ضد مسیحی
بوده است.
در
فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعه
برگشت به ریشه ها و بنیادها
یعنی
رجعت ارتجاعی به صدر اسلام برده داری
سانترالیزه و نمایندگی و عملی می شود
ولی
روح راسیونالیستی و هومانیستی اسلام
به آتش کشیده می شود.
تمدن اسلامی با توحش فوندامنتالیستی
جایگزین می شود.
دهها هزار جوان چه بسا مسلمان
تیرباران می شوند.
پیران پرولتاریا
به دلیل الحاد
چه بسا
شقه شقه می شوند و در خاوران های علنی و مخفی
جلوی ددان درنده افکنده می شوند.
زنان جامعه
به بهانه حجاب فوندامنتالیستی
زجر و آزار می بینند و حتی در ملأ عام به رگبار مسلسل بسته می شوند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر