۱۴۰۴ فروردین ۹, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۸۷)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

سواران پی در و مرجان شدند

ز سلطان به یغما پریشان شدند

معنی تحت اللفظی:

همراهان سلطان محمود

به عوض همراهی با سلطان و حمایت از او،

به جست و جوی در و گوهر پرداختند.

 

سعدی در این بیت شعر،

دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

 به شکل دیالک تیک سلطان و سواران بسط و تعمیم می دهد.

توده  (سواران) در و گوهر می بینند و به هوای یغما، طبقه حاکمه (سلطان) را فراموش می کنند.

از دید سعدی

چنین فرومایه اند، خدام سلاطین و خوانین،

 در ایرانزمین!

با عشق به طبقات حاکمه بیگانه اند.

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دموکراسی (سخن از کدام دموکراسی است؟) (۱۳)

   

ولادیمیرو گیاچی

برگردان

 یدالله سلطان پور

 

بازار بر ضد دموکراسی:

گلوبالیزاسیون و یورش بر خود مختاری دولت

 

 بخش سوم

 

۱

·    باید یادآور شد، که دعوت به نظم و انضباط که دموکراسی های غربی در دهه های بعد، به وسیله کمیسیون سه جانبه، با دقت تمام طراحی می کنند و به مورد اجرا می گذارند، در همان سال هائی صورت می گیرد، که انریکو برلینگوئر (رهبر حزب کمونیست ایتالیا، از نمایندگان کمونیسم «اروپائی») «دموکراسی را به عنوان ارزشی جهانشمول» به اتحاد شوروی پیشنهاد می کند.

 

(در کتاب معیوب قابل نقدی که محمد علی عموئی به طرزی ستایش انگیز ترجمه کرده است،

 ظاهرا گورباچف تحت تأثیر همین رهنمودهای کمونیسم «اروپائی» به تشکیل نظریات خود می پردازد.

بعد از فروپاشی جامعه کشورهای سوسیالیستی،

کمونیسم «اروپائی» یکشبه دود می شود و ناپدید می گردد و

 رهبر همان حزب کمونیست ایتالیا

 به دست بوسی بیل کلینتون می رود

و

 علیرغم مخالفت اعتراض آمیز کمونیست های ایتالیا

 نام حزب عوض می شود و ماهیت سوسیال ـ دموکراتیک آن برملا می گردد

 و

 به جنگ تبهکارانه بر ضد خلق های یوگوسلاوی

رضایت داده می شود.

مترجم)

 

۲

·    فراخوان برلینگوئر، که حاوی نقطه نظرهای قابل قبولی است، حد اقل دو عیب سنگین وزن دارد:

 

الف

·    اولا در این فراخوان، دموکراسی برگ رأی غرب به عنوان مدل دموکراسی به طور کلی جا زده می شود.

 

ب

·    ثانیا این فراخوان بر این ایده استوار می شود، که گویا توسعه فضای دموکراتیک در کشورهای سرمایه داری، آماجی است که می تواند بی اعتنا به ساختار اقتصادی تعیین شده از سوی حاکمیت سرمایه (طبقه حاکمه) دنبال شود.

 

۳

·    حوادث سال های ۸۰ و ۹۰ میلادی به وضوح تمام اثبات کرد که تفکیک ایندو از یکدیگر محال است.

 

۴

·    لیبرالیزاسیون جریان سرمایه و کالا (درست در دوره ای که مجموعه جهان غرب، شکست کمونیسم را به مثابه «پیروزی دموکراسی» جشن گرفته بود) به زنده زنده به گور سازی پایه و اساس دموکراسی در کشورهای غربی منجر می شود و قبل از همه، خود مختاری دولت های ملی را زنده به گور می سازد و فاتحه بلند ـ بالائی برایش می خواند.

 

۵

·    ضمنا دستاوردهای اجتماعی ئی که در این کشورها تضمین شده به نظر می رسیدند، به شدت آسیب می بینند.

 

۶

·    اما قبل از همه، پیش شرط هائی نابود می شوند که توافقات اجتماعی دهه های گذشته بر آنها استوار شده بود:

 

۷

·    پیش شرط های زیر از آن جمله بوده اند:

 

الف

·     قدرت طبقه کارگر به عملی ساختن قراردادهای کاری

 

ب

·    تابعیت نهادهای کاپیتالیستی (که عمدتا ابعاد ملی داشته اند) از دولت ملی.

 

۸ 

 

کالین کراوچ 

(۱۹۴۴)

جامعه‌شناس و متفکر علوم سیاسی اهل انگلستان

  او  برای اولین بار مفهوم «پسادموکراسی» را وارد واژگان علوم سیاسی می کند.  

مؤلف کتاب‌هایی از جمله پسا دموکراسی و نمردن عجیب نئولیبرالیسم 

ویکی‌پدیا

 

·    بدین طریق بحران لاعلاجی «در توافقات اجتماعی میان نمایندگان سرمایه و کار پدید می آید» که کولین کراچ چنین وصف می کند:

 

الف

·    «برای حفظ سیستم سرمایه داری و برای تضعیف اعتراض بر ضد نابرابری های ناشی از سیستم سرمایه داری، صاحبان سرمایه به پذیرش حد و حدودی در حیطه عمل خود تن در می دهند.

 

ب

·    قدرت سیاسی دموکراتیک در سطح ملی، می تواند رعایت این حد و حدود را تضمین کند، اگر نهادهای کاپیتالیستی تابع دولت ملی باشند

 

ادامه دارد.