۱۴۰۰ مهر ۱۷, شنبه

استالینیسم (۳۳)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

 

پروفسور دکتر ورنر هوفمن

(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان

میم حجری

پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

 

بخش دوم

رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

ادامه

 

۱

شرایط جامعتی تفکر استالینیستی

 

۱

·      تغییرات پیاپی آشکار در رابطه با تئوری مارکسیستی نیز با مناسبات جامعتی و محیط زیستی ئی انطباق داشته، که تحت آنها در خاستگاه استالینیسم، گذار به جامعه نوین صورت می گرفت.

 

۲

·      اتحاد شوروی در وهله اول، نه تنها به لحاظ مادی، بلکه علاوه بر آن، به لحاظ آموزشی ـ پرورشی، یک کشور عقب مانده بود و روشنفکران نوین خود را می بایستی در اکسیون «تربیتی» انقلاب آموزشی ـ پرورشی به شیوه گلخانه ای به بار آورد.

 

۳

·      روند همانندی نیز بعد از جنگ جهانی دوم، در کشورهائی تکرار شد که در آنها قدرت استالینیستی اشاعه می یافت.

 

۴

·      در این کشورها نیز قشر وسیع روشنفکری به طور کلی تنها تحت تأثیر مارکسیسم توسعه یافت و یا به جای روشنفکران وابسته به بورژوازی نشانده شد.

 

۵

·      در هر حال، فقدان پیش شرایط جامعتی نسبی برای این روند و همراه با آن، حذف قاطعانه مواضع روحی ـ فکری مخالف، برای توسعه بعدی تفکر مارکسیستی از اهمیت بزرگی برخوردار بود.

 

۶

·      به جای برخورد زنده و خلاق به آموزه جدید، به رسمیت شناسی آن و ایمان آوردن مذهبی واره بدان رایج گشت.

·      ایمان آوردن به درکی که درک قدرت سازمان یافته دولتی بود.

 

  (انگار ضرب المثل عربی مبنی بر اینکه «توده ها به دین ملوک شان می گروند» مصداق پیدا می کرد و آدمی را به یاد اسلام آوردن اقوام مغلوب در مقابل قوای اسلام می انداخت که در صورت عدم تمکین، مجبور به تحمل فشارهای اقتصادی، اجتماعی، فکری و حقوقی بیشماری بودند.

 مترجم)

 

۷

·      علاوه بر این، برای مدت درازی، جای کنترل توسط افراد خبره خالی بود.

 

۸

·      این کاری بود که در جامعه توسعه یافته تر، روشنفکران متقابلا انجام می دهند.

·      روشنفکرانی که افکار عمومی تحت تأثیر شان قرار دارد.

 

۹

·      بدین طریق به جای کنترل علمی، کنترل ایمان به علم رواج یافت.

 

۱۰

·      به عبارت دیگر نه خود علم، نه چند و چون درک مارکسیسم ـ لنینیسم، بلکه نیات شخصی افراد مورد تفتیش قرار گرفت.

 

  (نگاهی به بحث های جاری در فرقه ها و باندهای حزبی و سازمانی و گروهی کشورهای عقب مانده نشان می دهد که در همچنان بر همان لولا می گردد.

 مترجم)

 

۱۱

·      ترقی اجتماعی و کسب پست و مقام مبتنی بر سیستم چند مرحله ای نیز در همین مسیر سیر می کرد.

 

۱۲

·      در نتیجه، از روشنفکران نه کارآئی، بلکه ایمان قلبی و وفاداری طلب می شد و مؤمنان از اجر و مزد دنیوی بهره مند می گشتند.

 

۱۳

·      این امر به برقراری رابطه تظاهرآمیز با مارکسیسم اداری شده میدان می داد.

 

۱۴

·      بدین طریق «جهان بینی» دست و پا شکسته خلاصه شده ی فرمولواره ای تشکیل شد که مثل سکه قلبی دست به دست می گشت و در نظر رهبران، داشتن و نداشتن آن به مثابه معیار تمیز دوست از  دشمن تلقی می شد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر