۱۳۹۷ آذر ۲۲, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۸۰۳)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی

تأملی در مقوله عشق

۱
عشق
تعریف کلی و همه طبقاتی ندارد.

۲
عشق
به طرز و طریق طبقاتی تعریف می شود.

۳
به همین دلیل
عشق مورد نظر
چه بسا
اصلا
عشق نیست.

۴
عشق در قاموس بورژوازی = سکس.

۵
به همین دلیل بورژوا
چه زن و چه مرد
می تواند
در آن واحد
عاشق صد نفر و صد چیز از لنگه کفش (سه ریال سکس و سیتی) تا مرسدس بنز و پورشه و تسلا باشد
یعنی در ان واحد با صد نفر سکس داشته باشد.

۶
سکس
اما طبیعتا
باید مبتنی بر شعق باشد تا سکس باشد.

۷
سکس
مفر لازم برای تخلیه فشار روحی و روانی ناشی از عشق باشد.

۸
ضمنا
سکس
در غیاب عشق
سلب سکسیت می شود.

۹
چون سکس خالی از عشق = عملیات مکانیکی جنسی که گاو و خر هم می دانند و می توانند.

۱۰
عشق پرولتری و یا کمونیستی = دهش و داد داوطلبانه ی بی حساب و کتاب و بی پروای عاشق به معشوق.

۱۱
معشوق
می تواند همنوعی باشد،
همبودی باشد
مثلا حزبی باشد،
توده باشد،
جامعه باشد.

۱۲
شعر سایه
جولانگاه این عشق پرولتری ـ کموینستی است.

۱۳
عاشق
در شعر سیایه
از جان می گذرد تا از پیمان نگذرد.

ممنون.

۱
اولا کرد و نه کورد.

۲
در زبان فارسی
واژه های تورک و کورد نداریم.

۳
پان ترکسیسم و پان کردیسم کثافت
این فرمالیسم را مد کرده تا بتواند جای خالی اندیشه را با عرعر پر کند.

۴
ضمنا
ما هرگز دشمنی انگلیس با کردها را ندیده ایم.

۵
حالا که همه اجامر امپریالیستی حامی کردها هستند.

۶
خود امریکا ۳۰۰۰۰ کرد با همه درجات نظامی تربیت کرده است.

۷
آلمان کردها را به تسلیحات مدرن مسلح ساخته است.

۸
حتی در لهستان کردپروری رواج دارد.

۹
تاریخ کردها ربطی به تاریخ پرولتاریا ندارد.

۱۰
روی این مسئله باید کار کرد.

۱۱
کردها نان از فشنگ و تفنگ خورده اند.

۱۲
هر قبیله مزدور مسلح قلدری بوده است.

۱۳
فاجعه کماکان ادامه دارد.

اما اشاره ای به حزب توده

۱
ایرج اسکندری دلیل ترجیح دادن عنوان حزب توده ایران به عنوان حزب کمونیست ایران را توضیح داده است.

۲
بهتر هم همین بوده است.

۳
عنوان حزب توده دقیقتر از عنوان حزب طبقه کارگر و یا حزب کمونیست است.

۴
پرولتاریا در رأس توده می رزمد و با توده حاکمیت طبقاتی اش را برپا می دارد.
بویژه با توده های دهقانی

۵
هر حزب کمونیستی
اصولا و اسسا
حزب توده است.

۶
توده = اقشار و طبقات مولد و زحمتکش + پرولتاریا

۷
حزب توده ایران را
کسی
حتی خود مدعیان
هنوز نمی شناسند.

۸
خصومت با حزب توده
ریشه در خصومت با توده دارد.

۹
عشق به حزب توده نیز ریشه در عشق به توده دارد.

یک دست بی نوا ست

۱
آره.
ولی ما هم همین چند سال قبل همه ایرادهایی
را
که اکنون به همنوعان می گیریم
خود داشته ایم.

۲
یعنی چیزهایی که می دانیم
مدیون همنوعان دیگریم.

۳
برای روشن شدن چند و چون به اصطلاح زحمات کذایی ما
بگذارید مثالی بزنیم:

۴
مشتی نمونه خرواری تا بدانید که قضیه از چه قرار است:

۵
ما شاید ده هزار بیت از اشعار سیاوش و فروغ و شاملو و زهری و معجز و غیره بویژه زهری و سیاوش منتشر و گهگاه تحلیل کرده باشیم.

۶
بدون حمایت همنوعان گمنام مان
حتی یکدهم اینها را نمی توانستیم
تهیه کنیم.

۷
کسانی ما را مورد حمایت قرار داده اند و قرار می دهند
که بدون حمایت شان حتی حضور ما در فیسبوک دشوار بود.

۸
آنها هزاران ساعت از عمر خود را در این زمینه تهیه اشعار سرمایه گذاری کرده اند.

۹
چه بسا اشعار معینی را
علیرغم بیماری کاری و مشقت قلم به دست گرفتن
رونویسی کرده اند.

۱۰
ولی کسی نمیداند.

۱۱
از زحمات همنوعان و اجنه نامرئی
کسی خبر ندارد.

۱۲
شرم مان باد اگر از یاد بریم.

در کتب درسی زمان شاه
یکی از مهمترین خصایص خوانین و سلاطین فرماسیون های برده داری و فئودالی
پس از تسخیر شهری
اجتناب مطلق از اعدام شعرا و فضلای شهر
قلمداد شده بوده است.

۱
سید علی شخصا فرمان اجتناب از اعدام سایه و سیاوش را صادر کرده بود.

۲
ماهیت طبقاتی فئودالی فوندامنتالیسم شیعی
همین جا آشکار می گردد.

۳
به همین دلیل سایه و سیاوش جان از دست دژخیم بدر می برند.

۴
چرا حیدر مهرگان که ضمنا شاعر بوده زجر کش می شود؟

۵
شاید به این دلیل که سید علی شعر نو را به عنوان شعر به رسمیت نمی شناسد.

۶
علاوه بر این
دلیل مصونیت سایه و سیاوش از مرگ
از قرار زیر بوده است:

الف
سایه به دلیل تئوریکی ـ پوئه تیکی مستثنی می گردد:

۱
شعر سایه
(البته به لحاظ فرم و ظاهر و برای خرجماعت)
به عرفان سرشته است.

۲
به همین دلیل به سایه جایزه هم می دهند.

۳
ولی نمی دانند که عرفان سایه و طبری
عرفان سلحشور است و نه عرفان سرشتته به افیون و خریت و خردستیزی

ب
سیاوش به دلیل پراتیکی ـ پوئه تیکی مستثنی می گردد:

۱
سیاوش در جریان عنگلاب اسلامی
با طالقانی و لاشخورهای دیگر
همکاری عملی داشته است

۲
ضمنا در تولید ترانه و آواز آب به آسیاب اجامر ریخته است.

۳
البته منظور سیاوش هم
بسان سایه
چیز دیگری بوده است.

۴
سیاوش خیال می کرد که این زباله ها آدم اند
و شرایط برای روشنگری و یپروزی پرولتاریا فراهم خواهد آمد.

۵
تا کار را
من کنم تمام
(در شعری خطاب به امام خونخوار جماران)

کارگر
قبل از هر کس
باید بداند که فرماسیون سرمایه داری
منجلاب بحران های مادی و فکری و روحی و اخلاقی است.

۱
تورم و گرانی
در ذات سرمایه داری است.

۲
سود برای طبقه حاکمه
بتی پرستیدنی است.

۳
در همین اروپا
هوا گرم شد
و قیمت کالاها
به بهانه گرمای کوتاهمدت
۳۰۰ در صد بالا رفت.

۴
کاهوی ۳۰ سنتی شد ۹۰ سنت

۵
حالا یخبندان است
ولی قیمت ها در همان ۳۰۰ درصد یخ زده اند و پایین نمی آیند.

۶
نظام سرمایه داری را نمی توان اصلاح کرد

۷
نظام سرمایه داری را
باید سرنگون کرد
و
تبر بر ریشه های مالکیت خصوصی فرود آورد

۸
طبقه کارگر باید منجی خود را و بشریت را در آیینه ببیند

از «من» شخصی تا «من» نوعی

۱
نمی توانم زیبا نباشم.
عشوه ای نباشم درتجلی جاودانه.

۲
این ادعا
از خود عادولف است.
ما فقط ترجمه اش کردیم.

۳
آره
حق تا حدودی با شقایق است:
در اگزیستانسیالیسم (فلسفه حیات)
که آبشخور فاشیسم است
انسان انتزاعی ایدئالیزه می شود.

۴
شاملو هم اشعاری با این مضمون دارد.

۵
خدا در چالش با انسان
کوتاه می آید و جایش را به انسان انتزاعی و در واقع عنسان عادولفی
تقدیم می کند و استعفا می دهد.

۶
ولی اینجا منظور شاملو از من
من شخصی است
منظور خودش است

۷
وگرنه قحط کلمه که نبود.

۸
ضمنا
این مثالی است.

۹
فقط اینجا که نیست.

۱۰
شما نمی توانید شعری از او پیدا کنید که به طور آشکار و یا نهان
خودش
در کانون کاینات نباشد.

اگر همه ي مان در جستجوي اصلاح خودبرآيم، تا ديگران؛ بدون شك اوضاع و محيط آرامتر از اين را تجربه خواهيم كرد.
چرا همه چسپيديم براي اصلاح ديگران؟
سهیل

۱
هی مش سهیل
تو از یک میلیون نفر در فیسبوک
شاید یک نفر حتی پیدا نکنی که سودای اصلاح کسی را در سر داشته باشد.

۲
اکثر علافان
به فکر عکس و سکس نسیه و نقد اند و نه اصلاح

۳
ضمنا
شروع کردن اصلاح جامعه از خویشتن خویش
نسخه رهایش روحانیت کثافت جماران از دیرین زمان است.

۴
به نظر آنان
اصلاح جامعه
باید از اصلاح خانواده آغاز شود.

۵
جامعه طبقاتی را اما نمی توان اصلاح کرد
و نباید اصلاح کرد.

۶
جامعه طبقاتی
را
باید سرنگون کرد
و بر ویرانه اش
جامعه نوینی بنا کرد
که سعادت هر فرد
در سعادت همه اعضای جامعه
باشد.

۷
و
برای نیل به این آماج
باید به روشنگری علمی و انقلابی خطر کد

۸
تا
دیالک تیک دم و قدم (اندیشه و عمل، تئوری و پراتیک) قوام یابد و آن کند که باید کرد.

۹
گذار از سخن به ستیز
گذار از قلم به تفنگ

۱۰
روشنگری علمی و انقلابی
یعنی انتقاد از خود و جهان و جامعه و همنوع و همبود خود

فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم است.

۱
فاشیسم
همچنان و هنوز
خود را
در حرف
طرفدار طبقه کارگر جا می زند.

به خیابان های شهر کارل مارکس در آلمان
بیا و بشنو و ببین

۲
اما
طبقه کارگر
پیگیرتر و سرسخت تر و بی رحمانه تر از فاشیسم و فوندامنتالیسم
دشمنی نداشته است.

۳
همان حزب ناسیونال ـ سوسیالیست طبقه کارگر آلمان (طویله نازی های نازی آباد)
دژخیمان رهبران اصیل طبقه کارگر بوده اند و سندیکاهای کارگری را به آتش کشیده اند.

۴
آدم باید مغز خر خورده باشد
که اجامر امپریالیستی از قبیل ترامپ و پوتین و می و ماکرون را بدتر از دژخیمان جماران و اراذل جمکران بپندارد.

۵
بدتر از فاشیسم و فوندامنتالیسم
وجود ندارد.

قضیه
برعکس است
 مش بهروز

۱
اجامر جانی جماران
هوادار سایه بوده اند.

۲
سایه ای که با ذره ذره وجودش
سایه بر سر ستمکشان و حزب ستمکشان بوده است.

۳
در دادگاه شرع
حتی غازی شرع
وکیل مدافع سایه بوده است.

مراجعه کن به خاطرات سایه

۴
اجامر خونخوار
همه
یک صدا
بر
توده ای نبودن سایه
حکم صادر کرده اند.

۴
طبقه حاکمه خر نیست.

۵
و گرنه توده ای تر از سیاوس و سایه
کسی نبوده و نیست و نخواهد بود.

۶
لنین
صلواة الله علیه
آموزش از طبقه حاکمه را اندرز داده است.

۷
شرم مان باد اگر ناموزیم.

عجب جفنگیاتی 
طرفداران جمهوری عیرانی 
عرعر می کنند

۱
نجات آذربایجان از اشغال شوروی؟

۲
آنهم توسط عارطش چلقوذ ممد رضا چلقوذ؟

۳
تحت رهبری داهیانه فرقه دموکرات آذربایجان
توده خلق
دست به انقلاب ضد فئودالی زده بود.

۴
در مدت یک سال
سطح سواد و شعور مردم
به طرز حیرت انگیزی رشد یافت

۵
اقدامات مهمی در عرصه های مختلف مادی و فکری و هنری و فرهنگی صورت گرفتند.

۶
یاد پیشه وری
فرزانه خردگرای بی همتا و یاران به یاد باد
نفرین به باد
باد

نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد
باد

نه.

۱
اولا دین = ایمان نیست.

۲
آدم ها می توانند به قوانین علمی هم ایمان داشته باشند.

۳
ثانیا
دین
فرمی از شعور اجتماعی است.

۴
تدین
صدها بار
بهتر از آته ئیسم است.

۵
آته ئیسم
می تواند به معنی بی شعوری باشد.

۶
داشتن شعور اجتماعی وارونه (دین)
صدها بار بهتر از بی شعوری است

۷
ضمنا
مذهب را نباید با خرافه یکسان تصور کرد

۸
مذهب چیزی فراتر از خرافات است.

۹
مثلا
مذهب حاوی اخلاق معینی است.

۱۰
در حالیکه آته ئیسم و آنارشیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
اخلاق ستیزند
ضد اخلاقی اند
زباله اند

چرا انقلاب شد؟

۱
هی مش فروغ
عن گلاب شده است.

۲
انقلاب معنی دیگری دارد.

۳
اتقاقا
انقلاب را بعدها
شاه می کند.

۴
انقلاب بورژوایی سفید را.


انقلاب آذربابجان
انقلاب ضد فئودالی تحت رهبری پرولتاریا بوده است.

پیشه وری و یاران
مارکسیست های طراز اول بوده اند.

یادشان به یاد باد
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر