۱۳۹۷ آذر ۲۴, شنبه

مذهب (دین) (۱۲)


 
  پروفسور دکتر ورنر شوفن هاور
برگردان
شین میم شین


۱
·      کلیه این ادیان (بودیسم، مسیحیت، اسلام و غیره) حاوی یک «محتوای ما قبل تاریخی» اند.

۲
·      حاوی ذخیره ای از تصوراتی اند که از زمان های قدیم به میراث برده اند.

۳
·      مشخصه اصلی این ادیان، مونوته ئیسم (یکتاپرستی) آنها ست، که بیانگر و تحکیم کننده شرایط نوین ستم طبقاتی است.

۴
·      مذهب در جامعه فئودالی،  به درجه ایده ئولوژی حاکم ارتقا می یابد و به آلت دستی در دست اربابان فئودال مبدل می شود.

۵
·      مذهب در جامعه فئودالی، به سدی در راه توسعه علوم، تفکر فلسفی و فرهنگ بدل می شود و در همه جوانب زندگی جامعه نفوذ می کند.

۶
·      حتی جنبش های خلقی ضد فئودالی در این دوره، در بسیاری از این کشورها فرم مذهبی به خود می گیرند و به صورت جنبش فرقه های مختلف و گروه های ملحد و منافق و غیره خودنمائی می کنند.

۷
·      بسیاری از جنگ ها (جنگ های صلیبی و غیره) نیز تحت نام مذهب صورت می گیرند.

۸
·      در دوره تجزیه جامعه فئودالی، فرقه های مختلف مسیحیت پا به عرصه وجود می نهند، از آن جمله اند:

الف
·      پروتستانتیسم (لوتر)

ب
·       کالوینیسم.

۹
·      مارکس خاطرنشان می شود که آئین انسان انتزاعی که در مسیحیت عرض اندام می کند، دمسازترین فرم مذهبی برای مناسبات تولیدی سرمایه داری، بویژه در فرم های خاص بورژوائی پروتستانتیسم، دئیسم و امثالهم است.
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۹۳)

۱۰
·      (دئیسم یک جریان مذهبی ـ فلسفی در روشنگری انگلیس، فرانسه و آلمان بوده، که بمثابه پاسخی برای کشمکش های طبقاتی در قرن شانزدهم و هفدهم که زیر پرچم مذهب صورت می گرفتند، ایده یک مذهب طبیعی و یا طبیعتمذهب مبتنی بر عقل و مبتنی بر جنبه های مثبت همه مذاهب را توسعه داد و ضمنا تعالیم مسیحیت و تاریخ آن را به تیغ انتقاد سیستماتیک سپرد.

۱۱
·      تنش درونی تفکر دئیستی از تضاد ناآگاهانه میان موضع حقوقی ـ طبیعی آغازین آن و نطفه های نگرش تاریخی آن نشئت می گیرد، که دئیسم به عنوان وظیفه ای برای توضیح رابطه تاریخی مذهب طبیعی و مسیحیت برای خود تعیین کرده بود.

۱۲
·      تأثیر دئیسم در قرن هجدهم میلادی غول آسا بوده است و اکثریت روشنگران، دئیست بوده اند. مترجم)

۱۳

·      در جهان باستان، بسیاری از فلاسفه، بویژه فلاسفه ماتریالیست (دموکریت، اپیکور، لوکرتس) بر آن بودند که مذهب نه احساس مادرزاد انسان ها، بلکه نتیجه تخیل، جهل و ترس آنها از پدیده های طبیعی بوده است.

۱۴
·      متفکران جهان باستان، علاوه بر این، به این حقیقت امر اشاره می کردند که ترس بی دلیل انسان ها از قوای طبیعی، بوسیله قدرتمندان حاکم تشدید می شود تا بدین طریق احترام به قوانین دولتی را به آنها تحمیل کنند.

۱۵
·      کریتیاس ـ برده دار قلدر و مستبد ـ سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم را برای حفظ حاکمیت مبتنی بر استثمار خود چنین توجیه می کند :
·      مذهب اگرچه وسیله فریب مردم است، ولی وسیله فریب خیرخواهانه ای است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر