۱۳۹۷ آذر ۲۴, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۷)

 

شین میم شین
 
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

 بوستان
سبب نظم کتاب
  
 ۱  
  همانا که در فارس انشای من
چو مشک است بی قیمت، اندر ختن.

معنی تحت اللفظی:
سخن من در فارس
شبیه مشک در ختن بسیار ارزان (مفت) است.

این استنباط سعدی به چه معنی است؟

۲
  همانا که در فارس انشای من
چو مشک است بی قیمت، اندر ختن.

سؤال

 سعدی در این بیت شعر،
برای نشان دادن ناشناسی خود و بی ارزشی انشای خود، دیالک تیک داد و س
را
به شکل دیالک تیک عرضه و ت،
از سویی
و
به شکل دیالک تیک وفور مشک و ارزانی آن
 از
 سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد و با مقایسه کالای معنوی خود با مشک،
به طور ضمنی و سرپوشیده،
به
 ارزشمندی آن
 اشاره می کند.

جواب

سعدی در این بیت شعر،
برای نشان دادن ناشناسی خود و بی ارزشی انشای خود، دیالک تیک داد و ستد
را
به شکل دیالک تیک عرضه و تقاضا،
از سویی
و
به شکل دیالک تیک وفور مشک و ارزانی آن
 از
 سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد و با مقایسه کالای معنوی خود با مشک،
به طور ضمنی و سرپوشیده،
به
 ارزشمندی آن
 اشاره می کند.

۳
  همانا که در فارس انشای من
چو مشک است بی قیمت، اندر ختن.

این مقایسه سعدی
اما
می تواند و باید به معنی دیگر هم باشد:
دلیل ارزانی قیمت مشک در ختن
وفور آن است.

چون
قیمت هر چیز در بازار
بسته به دیالک تیک عرضه و تقاضا
نوسان پیدا می کند:
هر چه عرضه متاعی بیشتر از  تقاضای آن متاع باشد،
قیمت آن
به همان اندازه تنزل می یابد.

اما
سخن سعدی در فارس
بر خلاف مشک در ختن است.

سخن سعدی
نریخته زیر دست و پا تا قیمتش تنزل یابد.

سخن سعدی
چنان کمیاب و کیمیا بوده است
که
حتی
در
اروپا
خلایق
دربدر
 به دنبال آن بوده اند.

دلیل بی مشتری بودن سخن سعدی
این است
که
او
تازه وارد و ناشناخته است.

هنوز کسی
سعدی
را
نمی شناسد.


بوستان
نخستین اثر سعدی تازه از ره رسیده است.

شاعر نا شناخته،
 بازرگانی بی مشتری است.
شاعر نا شناخته،
شبیه مولدی است
که
 قادر به زندگی از زور بازوی خود نیست.

چنین شاعری محکوم به فقر و فاقه و گرسنگی است.

۴
  همانا که در فارس انشای من
چو مشک است بی قیمت، اندر ختن.

کسب آوازه و نام از دو طریق می تواند تحقق یابد:

الف
کسب آوازه و نام می تواند
با
حمایت مادی و معنوی طبقه حاکمه
(و یکی از علل اساسی وابستگی و سرسپردگی شعرا و روشنفکران به طبقات حاکمه همین مسئله است)
صورت گیرد.

طبقه حاکمه
امروزه
با
دادن جایزه و غیره
عملا
به تبلیغ اندیشه شاعر و حکیم و عالم معینی می پردازد.

ب
کسب آوازه و نام
ضمنا
می تواند
 با
مقاومت و مبارزه علیه طبقه حاکمه حاصل آید،
که
البته
راه دشوار و پرمخاطره ای است.

۵
پس از شکست جنبش روشنگری در اثر کودتای ارتجاعی ۲۸ مرداد،
اهل قلم ایران به چهار دسته تقسیم شدند:




الف

دسته اول
به طبقه حاکمه پیوستند
 و
به
 مال و منال رسیدند
(رسول پرویزی، انور خامه ای و غیره)

ب

دسته دوم
در سنگر مقاومت ماندند و بهای عظیمی پرداختند 
(نیما، سیاوش، به آذین و غیره)

پ
دسته سوم
نه
علنا
به طبقه حاکمه پیوستند
و
نه
 به سنگر مقاومت خزیدند،
 ولی از طریق مکیدن خون جوخه های اعدام
به
شهرت و اعتبار کاذب و نا بحق رسیدند.
(شاملو و امثالهم)
 
ت
دسته چهارم،
به عقب برگشتند و از سنگرهائی ارتجاعی تر از سنگر طبقه حاکمه سر در آوردند.
(جلال آل احمد، شریعتی شیاد، روحانیت کثافت)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر