۱۴۰۱ خرداد ۸, یکشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۷۰)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوازدهم

پیشگفتار

پیوندی بی نظیر

 

مارکس و انگلس

پیوندی ارگانیک واره با یکدیگر داشته اند.

آن سان که یکی بدون دیگری قابل تصور نیست.

 

مارکس و انگلس

تنها به برکت این دوستی و همرزمی بوده

که

آن شده اند که می بینیم:

دوگانه ی یگانه ای که مهم ترین شخصیت ها در تاریخ بشر اند.

 

مارکس و انگلس

اهل گنده گویی نبوده اند.

 

مارکس و انگلس

از توسل به احساسات غلط و به ویژه شعار

منزجر بوده اند.

 

مارکس

اما

در دشوارترین ساعات زندگی اش

یعنی

پس از مرگ پسرش ادگار

به

انگلس

می نویسد:

«تحت عذاب عظیمی که در این روزها تحمل کرده ام،

اندیشه ای

مرا

همواره

به

یاد تو و دوستی با تو

انداخته است

و

امیدی

که

با هم در جهان  کار بخردانه ای انجام داده ایم.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۸، ص ۴۴۴)

 

مارکس و انگلس

در دوستی با یکدیگر

بخش اعظم سعادت حیات خود را دیده اند.

 

دوستی مارکس و انگلس

در تمامی اوقات

از

دیدار به یادماندنی (تفکرانگیز) شان در پاریس در اواخر تابستان سال ۱۸۴۴،

به ویژه اما در  سال های دشوار ۵۰ و ۶۰ (۱۸۵۰ ـ ۱۸۶۰)

هم

در روزگار تیره و تار روزمره

پایدار مانده است

و

هم

در روزهای موفقیت آمیز و نشاط انگیز.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر