۱۴۰۱ خرداد ۵, پنجشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۲۲)


میم حجری

 
Ist zekensky Spielzeug von NATO?
Regel nach kann ein Person abhängig von einem soz. Klasse (z. B. staatmonopolistischen Bürgertum) sein.
NATO ist aber keine einheitliche soz. Klasse.
NATO besteht aus Imperilismus u. Oligarchismus u. Fundmentalismus.
Ukraine gehört selbst auch Oligarchismus.
Genauso wie Russland.
d.h. putin und Zelensky gehören der gleichen soz. parasitären Klasse (Oliarchen)
d.h. Zelensky ist gleichzeitig abh. von Imperialismus u. Oligarschismus.


نران
از عشق
برای دریافت سکس
بهره برمی گیرند.
و
زنان از سکس
برای دریافت عشق
بهره برمی گیرند.

و من؟

من از تلفن
برای دریافت چلو کباب
بهره برمی گیرم.

نه
عشقی که برای دریافت سکس باشد،
عشق است
و
نه
سکسی که برای دریافت عشق باشد،
سکس.

ما را به خیر عشق نیازی نیست.
جاوید باد عقل رهایی بخش.


عاقل که شدی میدونی
پیدا کردن کسی که بهش اعتماد کرد
خیلی سخت است
سودا

دیگران هم همین حرف را ارجع به سودا ها می گویند


دو چیز انسان را نابود میکند:
1-مشغول بودن به گذشته
2-مشغول شدن به دیگران
هر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
بهترین انتقام درزندگی این است:
که به راه خودادامه دهید
واتفاقات بد
رافراموش کنید
به هیچکس اجازه ندهید
ازتماشای رنج شمالذت ببرد
شادبودن را سرمشق زندگی خودقراردهید.
ومسیرزندگیتان رابه زیبایی ترسیم کنید
سودا و ماضی


زیوگانف، دبیر کل حزب کمونیست فدراسیون روسیه:
ما نه از جنگ استفاده می کنیم، نه تهاجم و نه مداخله. به محض اینکه در اسناد رسمی روسیه گنجانده شد، آن را «عملیات ویژه» نامیدیم. بنابراین ما عمیقاً معتقدیم که دولت فعلی اوکراین نه خودگردان است و نه مستقل. این به طور کامل توسط به اصطلاح "غرب جمعی" کنترل می شود. منظورم اتحادیه اروپا، آمریکا و ناتو است. بنابراین ما بر این باوریم که دولت اوکراین یک دولت دست نشانده است و واقعاً منافع ملی خود را در کاری که انجام می دهد دنبال نمی کند. و البته دلیل دیگر این رشد باورنکردنی نازیسم، فاشیسم است. ما می توانیم بحث کنیم که آن را فاشیسم یا نازیسم بنامیم، اما قطعا نازی های اوکراینی وجود دارند. و غرب در هشت سال گذشته تلاش های زیادی برای حمایت از آنها انجام داده است. آنها به بهانه شکل گیری هویت ملی، از طریق سازمان های غیردولتی غربی پول سرمایه گذاری کردند. اما در واقع این نازیسم بود. و حتی اکنون نیز ارتش روسیه کتابها، اعلامیه هایی را پیدا کرده است، مثلاً در شهر ملیتوپل یا بردیانسک، که توسط مقامات اتحادیه اروپا و همچنین توسط سایر سازمان های غیردولتی کشورهای اروپایی منتشر شده و هزینه آنها پرداخت شده است. اگر همه چیز را به دقت مطالعه کنیم، مشخص است که آنها سعی داشتند این تصور را ایجاد کنند که روسیه دشمن است.
«ما» و یا اولیگارشیسم مرتجع روس؟
حزب کم و نییست روسیه چه فرقی با حزب پوتینیست دارد؟


در سراسر تاریخ، طبقات حاکمه و ممتازه و حلقه‌بگوشان آنها "ردای دانش بر دوش" پیوسته بر ضد مدافعین واقعی علم طغیان کردند و با وسائلی که در دست داشتند آنها را قساوتکارانه از میان بردند. طبقه‌ی حاکمه هرگز با اصلاح‌طلبان دروغین، نقادان غیرصادق، متجددین محافظه‌کار، به‌سختی رفتار نکرد؛ زیرا می‌دانست که، آنها در باطن پشتیبانان وضع حاضرند و از تحول در هراسند ولی می‌خواهند برای اغواء، تخدیر یا تحمیق جامعه دم از پیشرفت بزنند. کالیکلس سوفسطائی که بر ضد رسوم عصر خود سخن می‌گفت تحمل شد، ولی سقراط جام زهر بسر کشید. زیرا گفتار کالیکلس، رازی را از مفاسد اشراف آتن فاش نمی‌کرد و حال آنکه سخن سقراط رستاخیزی برپا مینمود! ماکیاول، هابس، نیچه، با همه‌ی لحن انتقاد و اعتراض، از آنجا که مدافعین و خدمتگزاران واقعی وضع موجود بودند بوسیله‌ی فرمانروایان جامعه تحمل می‌شدند، حتی پاپ برژیا، ماکیاول را در دربار باشکوه واتیکان می‌پذیرفت و حال آنکه کوچکترین عصیان جدی را به نام دفاع از دیانت مسیح، با شعله‌ی آتش خاموش می‌کرد. در دنیای کنونی ما صاحبان میلیاردها از سوسیالیسم بوین و بلوم نمی‌ترسند ولی کوچکترین حرکت ناخرسندی را در بغداد و آتن و تبریز با دار و ساطور پاسخ می‌دهند! گمراه‌کنندگان، ایفاء‌کنندگان نقش مصلحین و انقلابیون دروغین، مدافعین جهالت اینها هستند که جنایات پاتریسین‌ها، فئودالها، کاپیتالیست‌ها و امپریالیست‌ها را با زیور کلمات و جملات پُر طنین می‌آرایند و بر سر پوک و بی‌ارزش جباران تاریخ گل افتخار می‌گذارند!
احسان طبری

وردی (سندیکای خدمات آلمان)
فرصت های مقرره برای استراحت
مراعات نمی شوند.

مابرزه طبقاتی از بالا
فرم های مختلفی دارد.
مکیدن هر چه بیشتر شیره نیروی کار از کارگرا ن و کارکنان توسط کارفرمایان
یکی از این فرم ها ست.
جنگ پوتین با پالان هم
یکی دیگر از این فرمها ست.
این توده های خلق در اوکراین اند که خانه خراب و بی خانمان می شوند و نه اولیگارش های
عیاش و علاف.
پوتین حتی خانواده جانان جوانش را به قصری در سوئیس گسیل داشته است.

Um Selensky und Putin zu vestehen und ihr Verhalten erklären zu können, muß man Oligarchismus defieren. Oligarchismus ist Weswn nach pilzartig und ernährt sich vom Mist (vom Tod. vom gestorbenen Sozialismus. z. B). Oligarchismus ist Verandt mit Faschismus und Fundamentalismus.


و در نگاه باز هم ژرف تر، جنگ امپریالیسم است برای از بین بردن الیگارشیسم نسبتا مستقل روسیه و گذاشتن عروسکی مانند یلتسین در قدرت، تا بعد حساب چین را برسند!
آرمان

امپریالیسم
اولیگارشیسم را اصلا آدم حساب نمیکند.
اولیگارشیسم برای امپریالیسم خطری نیست.
تولید ناخالص ملی روسیه
۳ د رصد است.
یعنی کمتر از ترکیه است.
در حد اسپانیا و ایتالیا ست البته با جمعیتی چند برابر بیشتر از آندو.
اولیگارشیسم مثل فوندامنتالیسم و فاشیسم خطری برای بشریت است

نخابیدن رو به خابیدن و کابوس دیدن ترجیح میدم نمیخام دیگه با زور قرص بخابم
آرام

قرص را می توان عوض کرد
دلایل بدخوابی:
هوای الوده اتاق خواب
کمبود اکسیژن
خوردن غذای سنگین
تخت و لحاف و لباس نامناسب

برای به خوابی
مثلا سیر با ماست خوردن بد نیست
باید امتحان کنی و راهی بیابی
نخوابیدن خیلی خطرناک است

فلسفه چیست؟
 فرق هنر و اسطوره و مذهب و علم با فلسفه چیست؟

کشت و زرع مشترک اکتیو کودک و گربه

چه کسی می گوید
گربه مولد و خردمند نیست؟


فکر کنم داریم راه نواب صفوی و مجاهدین خلق قبل انقلاب و اول انقلاب رو داریم
چرا قتل یکنفر باید اینقدر خوشحالمون کنه!؟
چطور شد به اینجا رسیدیم !؟
جنگ فرهنگی بی فرهنگ ها:

اولیگارشیسم اوکراین
تصمیم دارد که ۱۰۰ میلیون کتاب به زبان روسی
را
در سنت نازیان نازی آباد
از کتابخانه ها
به کوره های آجرپزی منتقل کند و اجر بسازد.

این هم یکی دیگر از دستاوردهای فکری و فرهنگی پوتین و شرکاء.

درد سکنه جمکران چیه؟ ما شاید صدهزار هماندیشی با جواانان جمکران داشته باشیم. هنوز دردمندی ندیده ایم. همه درد واحدی دارند که درمان است و نه درد.

دو طرح قانونی جدید اوکراین:
۱
به گلوله بستن سربازانی که قصد فرار از جبهه دارند
۲
سلب تابعیت از کسانی که در دو ماه گذشته به روسیه و یا دیگر کشورها سفر کرده اند
کشتن فی الفور کسانی که از جبهه فرار میکنند
هم
در
ارتش هیتلر
رواج داشته
و
هم
در
ارتش استالین.
حتی اعدام سربازانی که حاضر به کشتار غیرنظامیان نمی شوند.

خیلی ها
چه بسا
اسم همسایه شان را نمی دانند.
ولی هراس از آن دارند که بیگانگان اکثریت جمعیت کشور را تشکیل دهند.
پطرا

شعور حاکم در هر جامعه
شعوی است که طبقه حاکمه به طور مستقیم و یا غیرمستقیم تبلیغ و تحمیل می کند
و
نه
شعور رئالیستی و راسیونالیستی خود اعضای جامعه

تعیین کننده شعور
طبقه حاکمه است


Evolution kann nur vorwarts sein und Reaktion nur rückwarts. Sara und Oskar wissen nicht, daß es ein Klassenkampf in vielen Formen gibt.


مثل مذهبی ها هستید. سودایی جز اثبات دگم های خود ندارید. بحث بر سر چیست؟

همه احزاب به اصطلاح کمونیستی مبتلا به طاعون استالینیسم بوده اند. دلیل شکست سوسیالیسم هم همین بوده است. بدون دفاع از خرد و حقیقت نمیتوان از سوسیالیسم (منافع طبقه کارگر) دفاع کرد.

سابقا که انترنت نبود
کسی نمی دانست که دنیا چقدر زر زن دارد.
بهتر هم همان بود

امپریالیسم
زلنسکی را مورد تجلیل قرار می دهد و از او قهرمان می سازد.
زلنسکی اما فاسد است و نقش بازی می کند و عوامفریبی می کند.
حریف آلمانی

آره.
این ولی فقط ظاهر قضیه است.
همین نظر حریف آلمانی را هر ننه قمر و هر رهگذری گفته و می تواند بگوید.
دیدن ظاهر افراد و اعمال و رفتار انها هنر نیست.
هنر چیست؟
هنر
در رادیکالیته است.
رادیکالیته چیست و مشخصه اش چیست؟
رادیکالیته
در جست و جوی ریشه ها
در کشف ریشه ها
و
در تماتیزاسیون (موضوعیت بخشیدن به) ریشه ها ست.

مارکسیسم ـ لنینیسم
را
برای همین آفریده اند و توسعه داده اند.
تفاوت و تضاد مارکسیسم ـ لنینسم
با استالینیسم و پراگماتیسم و غیره
همین جا ست.

وگرنه
همه سران و نخبگان طوایل پسا سوسیایلستی
فاسد و فاشیست و آنتی کموینست و عوامفریب و «هنر» پیشه اند.
از این نظر فرقی بین پوتین و پالان و عردوغان و عربان و غیره وجود ندارد.

زلنسکی بسان پوتین
هم جزو اولیگراش ها ست و هم نماینده سیاسی سیستم اجتماعی اولیگارشیستی است.
هدف هر دو تخریب نیروهای مولده جاندار و جامد است.
ولی
حقیقت این است که زلنسکی مقاومت ملت اوکراین را در مقابل استعمار اولیگارشیسم روس
نمایندگی و رهبری می کند.
مثل استالین و چرچیل و روزولت و غیره در مقابل فاشیسم آلمان و ژاپن و ایتالیا.
استالین هم در ایالات متحده مورد تجلیل قرار می گرفت و قهرمان قلمداد می گشت و عمو جو
نامیده می شد.

استالین هم از حمایت همه جانبه امپریایلسم امریکا برخوردار بود


سعدی

بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت
سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز
تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت

تصور و تصویری که در هنر نقاشی فئودالی از ساقی عرضه می شود
تأمل انگیز است.

ساقی در هیئت زن
عینا و عملا
الکلیزه (الکل واره) می شود.
عطر واره می شود.
سیال می شود.

ضمنا
دیالک تیک باده ریز و باده نوش (ساقی و مست)
وارونه می شود:
ساقی
مست تر از میخوار نمودار می گردد.

شاید در واقع هم چنین بوده باشد:
یعنی ساقی ضمن دادن باده
خودش هم به تقاضای مشتری مست کرده باشد


شت
ساقی کیارستمی شراب


نماز و نقاب
نادر نادر پور

ز لابلای ستون ها، سپیده برمی خاست
و من در آینه ، خود را نگاه می کردم

بسان تکه مقوای آبدیده ی زرد
نقاب صورتم از رنگ و خط تهی شده بود

سرم چو حبه ی انگور زیر پا مانده
به سطح صاف بدل گشته بود و حجم نداشت

و در دو گوشه ی ان صورت مقوایی
دو چشم بود که از پشت مردمک هایش
زلال منجمد آسمان هویدا بود

ز پشت شیشه ، افق را نگاه می کردم
سپیده از رحم تنگ تیرگی می زاد
و آسمان سحرگاهان
بسان مخمل فرسوده ، نخ نما شده بود

ستاره ها ، همه در خواب می درخشیدند
و من ، به بانگ خروسان ، نماز می خواندم

حضور قلب من از من رمیده بود و ،نماز
به بازی عبث لفظ ها بدل شده بود
و لفظ ها همگی از خلوص ، خالی بود.
 
پایان

وزیر خارجه آلمان از حزب سبزها
از «خستگی از جنگ» در اوکراین
اخطار می دهد.

خسرو روزبه در نامه‌ به یکی از آشنایانش در آستانه دستگیری می‌نوسید: «من خوب می‌دانم که ماندن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیطی تقریبا مساوی با مرگ است؛ زیرا اگر دستگیر شوم از دو حال خارج نیست، یا مقاومت خواهم کرد یا ضعف نشان خواهم داد. اگر ضعف نشان دهم روحا خواهم مرد و دیگر از لحاظ روحی و معنوی و اجتماعی زنده نیستم و حق حیات ندارم، و اگر مقاومت کنم حتما خواهم مرد.
با وجود چنین مخاطراتی، روحیه من، به من اجازه فرار از خطر را نمی‌دهد … تصمیم دارم در مواجهه با خطر از خود دفاع کنم.
این دفاع اگر منجر به نجات من شد چه بهتر! والا به احتمال قوی ممکن است زنده گیر دشمن نیفتم و همین امر در بالا بردن روحیه بچه‌ها تاثیر مثبتی خواهد داشت و از بدبینی آن‌ها به ‌میزان زیادی خواهد کاست. و اگر هم حالت سومی پیش بیاید که به‌ علل فنی زنده دستگیر شوم، یعنی وسیله دفاع من از کار بیفتد و عده‌ای از دشمنان هنوز زنده باشند و دستگیرم کنند، در چنین صورتی تصمیم دارم به‌شدت از عقایدم دفاع کنم … من وظیفه خود می‌دانم که به قیمت جان خودم این سقوط روحیه را جبران کنم. اگر چنین توفیقی دست دهد.» آخرین کلام خسرو روزبه قبل از اعدام این شعر از سعدی بود:
«مشغول عشق جانان گر عاشقی‌ست صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد»


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر