۱۴۰۱ اردیبهشت ۳۰, جمعه

درنگی در اندیشه ای (۴۳)

Schlank durch Gedanken e1478769570488
 
میم حجری
 

آیا در حال حاضر نیروهای مولده رشد عظیمی دارند که در این مناسبات تولیدی نگنجند؟
حریف

عدم همخوانی رشد نیروهای مولده با مناسبات تولیدی کاپیتالیستی
حتی در زمان حیات کلاسیک های مارکسیسم وجود داشت 
که به انقلاب پرولتری کمون پاریس انجامید.

این دره میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی کاپیتالیستی
پس از ورود جامعه کاپیتالیستی به مرحله امپریالیستی
صدبرابر عمیقتر شده است
و
به انقلابات مختلف در اروپا و آسیا انجامیده است:
انقلاب ۱۹۱۷
(روسیه)
انقلاب ۱۹۱۸
(آلمان)
انقلاب ۱۹۴۹
(چین)
انقلاب ویتنام
و
غیره

اکنون
در اثر انقلاب علمی و فنی
نیروهای مولده رشد غول آسایی کسب کرده اند
و
مناسبات تولیدی سرمایه داری 
چنان برای شان تنگ است
 که ذره ذره جسم و روح این سیستم دستخوش بحران است.
 
سیستم سرمایه داری 
دیری است که در بحران عمومی دست و پا می زند 
و 
خطر سقوطش به قهقرا 
می رود
اگر به سوسیالیسم نگذرد.

یعنی
 بحران کنونی سرمایه داری
فقط اقتصادی نیست.

بحران اوکولوژیکی هم بر بحران عمومی سرمایه داری مزید شده است
که ضمنا ثمره زقوم این بحران عمومی است.

روح جامعه را این بحران فلج کرده است.
فقط سکنه جمکران نیست که حرف زدن را از یاد برده اند،
سکنه اروپا و امریکا 
حتی
دستکمی از آنان ندارند.
 
ما با بی همه چیزی همه جانبه بشریت سروکار داریم.

جنگ ها
به همین دلیل 
یعنی برای تخریب عمیق نیروهای مولده جامد و جاندار
شعله ور می شوند.

در سوریه و چچستان و عراق و لیبی و اوکراین و غیره
دهها میلیون نفر دربدر شده اند و یا کشته و علیل و زمینگیر
شده اند.
(نیروهای مولده جاندار)
 
همه آثار تمدن بشری و حاصل زحمت زحمتکشان مادی و فکری و فلسفی و فنی
از بین رفته است.
 
کارخانجات
مزارع
مراتع
مدارس
کودکستان ها
دانشگاه ها
بیمارستان ها
مراکز علمی و آموزشی و پرورشی و پژوهشی و پزشکی 
تخریب شده اند.

اینها نیروهای مولده جامدند که نابود می شوند.
 
بدین طریق
کفه نیروهای مولده (جاندار و جامد) سبکتر می شود و تضاد شعله ور میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی کاپیتالیستی  
تعدیل می یابد.
 
جنگ و اپیدمی و زلزله و سونامی و کمیت و غیره
آب حیات طبقه حاکمه مرتجع امپریالیستی، فوندامنتالیستی و اولیگارشیستی است.
 
دستوروکسیون 
(تخریب، به قول مؤلفین کتاب انقلاب سفید، خرابکاری)
برای ارتجاع «نعمت الهی» است.
 
خمینی
 سخنگوی ارتجاع فئودالی (استاد ازلش) است
و
 آنچه «استاد ازل» گفته بگو می گفته است.
 
پایان 


۱ نظر: