۱۳۹۷ مرداد ۱۷, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۶)


شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
۱
 ادیم زمین سفره عام او ست
بر این خوان یغما، چه دشمن چه دوست

سعدی
در این بیت شعر،
 دیالک تیک انسان و خدا  
را 
به شکل دیالک تیک گدا و توانگر بسط و تعمیم می دهد.
 و
صفات عجیب و غریبی را به خدا (توانگر)
نسبت می دهد.

سعدی
 کارهای خیر خداوندان زمین
را
یعنی
اعضای طبقه حاکمه
را
 مورد تجرید قرار می دهد
و
نتیجه انتزاعی حاصله
را
یک به یک
در آیینه آسمان منعکس می کند
و
 انعکاس آسمانی آنها
را
به حساب خدا می گذارد.

اگر 
پادشاه چلقوز شیراز
سالی یکبار
خوان یغما می گسترد و در قصر به روی دشمن و دوست باز می شود،
تا
بیایند و بخورند و ببرند،
اکنون 
سفره عام زمین
به
خدا نسبت داده می شود
و
 وارونه سازی غریبی صورت می گیرد.

۲
ادیم زمین سفره عام او ست
بر این خوان یغما، چه دشمن چه دوست

در قاموس سعدی و بعد حافظ،
نعمات مادی
(ثروت جامعه)
 تولید نمی شوند،
 بلکه نازل می شود
و
مقسم روزی سکنه زمین
  شخص شخیص خدا ست.

چنین یاوه ای
را
باید به زور  چوب و چماق
به توده مولد و زحمتکش قبولاند
که
 پس از برداشت محصول سالانه
 پاداش زحمات خود
را
 به شکل حبس و تأدیب و شلاق و شکنجه
 دریافت می کنند
و
از
خرمنگاه
 جز ژنده ای برای خانواده خویش نمی برند.

۳
چنان
ـ  پهن ـ
خوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف روزی خورد

معنی تحت اللفظی:
خدا
سفره بخشش
را
چنان پهن می گسترد
که
حتی
سیمرغ در کوه قاف روزی می خورد.

سؤال

سعدی
 در این بیت شعر،
 دیالک تیک الف
را
به شکل دیالک تیک خدا و همه موجودات هستی
بسط و تعمیم می دهد
و
 رزاقیت خدا
را
چنان مطلق می کند که حتی پرندگان خیالی و افسانه ای در کوه های خیالی
 از
خوان کرمش
 نصیب می برند.

جواب

سعدی
 در این بیت شعر،
 دیالک تیک اوتوریته
را
به شکل دیالک تیک خدا و همه موجودات هستی
بسط و تعمیم می دهد
و
 رزاقیت خدا
را
چنان مطلق می کند که حتی پرندگان خیالی و افسانه ای در کوه های خیالی
 از
خوان کرمش
 نصیب می برند.

۴
انسان شناسی و خداشناسی سعدی و بعد حافظ
همین است:

خدا
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی اعضای طبقه حاکمه
است
و
بشریت
مشتی گدا و انگل و مفتخور
است.

این
اما
به چه معنی است؟

۵
چنان
ـ  پهن ـ
خوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف روزی خورد

این
عملا و عینا
به معنی انکار فاعلیت و فعالیت توده های مولد و زحمتکش (بردگان، دهقانان، پیشه وران و کارگران و غیره)
است.

این
به معنی انکار آدمیت آدم ها ست.

سعدی
آخرین کسی است
که
به این یاوه ایمان داشته باشد.

سؤال

این ایده ئولوژی فئودالی  است که سعدی ت  و پ می کند
و
 به خورد خلایق می دهد.
   
سعدی
الف طبقه حاکمه بنده دار و فئودال ـ روحانی است.

جواب

این ایده ئولوژی فئودالی است که سعدی تئوریزه و پوئه تیزه می کند
و
 به خورد خلایق می دهد.
   
سعدی
ایده ئولوگ طبقه حاکمه بنده دار و فئودال ـ روحانی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر