۱۳۹۴ خرداد ۱۶, شنبه

دموکراسی به جای دیکتاتوری و یا هم دموکراسی ـ هم دیکتاتوری؟ (1)


روبرتو جیم لاپنته
برگردان میم حجری
 ·        در این روزها در آلمان دو گرایش متضاد در گلوی مان گیر کرده اند و پایین نمی روند:

1
·        گرایش اول از شهر اشتوتگارت سر می کشد که خواهان دموکراسی هر چه بیتشر و شرکت مستقیم روز افزون مردم در تصمیمگیری ها ست.

2
·        گرایش دوم از شهر بن سرمی کشد که بر نظرپرسی خیریه فریدریش ابرت استوار است و از هواداری روز افزون مردم از مشت آهنین حکایت می کند.

3
·        گرایش اول خواهان نزدیکی سیاست به خلق است.

4
·        گرایش دوم خواهان تمرکز قدرت در مشت آهنین مستبدی است.

5
·        گرایش اول خواهان حضور هرچه وسیعتر مردم در خیابان است، تا سیاست، خلق را جدی بگیرد.

6
·        گرایش دوم دیکتاتوری را به مثابه فرم دولتی مطلوب قلمداد می کند.

7
·        اگر به شهر بن برویم، با قیافه های عبوسی مواجه می شویم که در اشتیاق ظهور دیکتاتوری تب کرده اند و از خصومت و کین توزی نسبت به خارجی ها می ترکند.

8
·        اگر به شهر اشتوتگارت برگردیم، با قیافه های بمراتب عبوستر روبرو می شویم که از چندین و چند درصد مردم سخن می گویند که خواهان عملی شدن دموکراسی پایه ای اند.

9
·        بالاخره کدام، دموکراسی و یا دیکتاتوری؟

10
·        برای کشف پیوند میان ایندو گرایش بظاهر متضاد، توان تخیل و فانتزی کلان لازم است.

11
·        ما ظاهرا با جامعه ای مواجهیم که سر در گم است.
·        سمتگیری روشنی ندارد و میان «دموکراسی طلبی هر چه بیشتر» و «انتظار ظهور مشت آهنین» نوسان می کند و چه بسا در آن واحد هر دو را می خواهد.

12
·        امروز همه پرسی در زمینه حفظ میسیون ایستگاه راه قدیمی اشتوتگارت است.

13
·        فردا باید همه پرسی راجع به ضرورت خودکامه ای باشد، که با صدور فرمانی جامعه را از شر خارجی های آواره خلاص کند.

14
·        اینجا سخن از حق ابراز نظر هر چه بیشتر و بحث و تبادل نظر بر بنیان دموکراسی پایه ای است
·        و آنجا سخن از محاکمه سرپائی خارجی ها و فرستادن شان به اردوگاه کار اجباری و یا به جائی که عرب نی انداخته، است.

15
·        بسته به حوایج روز!

16
·        برای چی باید این دست و آن دست کرد، وقتی که هر دو را یکجا و درجا می توان طلب کرد؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر