تحلیلی
از
میم حجری
صادق هدایت و یا فریدون مهر و یا هر کس دیگر
خوش به حال باد
گونه هایت را لمس می کند
و هیچ کس از او نمی پرسد
که با تو چه نسبتی دارد.
کاش مرا باد می آفریدند
تو را برگ درختی خلق می کردند
عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!
در هم می پیچند و عاشق تر
می شوند.
پایان
۱
خوش به حال باد
گونه هایت را لمس می کند
و هیچ کس از او نمی پرسد
که با تو چه نسبتی دارد.
گونه هایت را لمس می کند
و هیچ کس از او نمی پرسد
که با تو چه نسبتی دارد.
این «شعر»
برای جماعت خام اندیش
حاوی گشتاورهای انتقادی از جمهوری کثافت اسلامی
است
که
گویا
«دهانت را می بویند.
مبادا گفته باشی که دوستت دارم.»
(شاملو)
دیالک تیک تهوع انگیزی
به
کار افتاده است:
فاشیسم (پان اسلامیسم) و فوندامنتالیسم
به
تشبثات فرمال و عوامفریبانه
دست می زند.
شهر نو
را
با
جار و جنجال
به
آتش می کشد.
میخانه ها
را
با
خاک یکسان می سازد.
زنان جامعه
را
به
رعایت حجاب کثافت اسلامی
مجبور می سازد
و
جانماز به آب می کشد.
جناح دیگر همین فاشیسم
به
انتقاد بندتنبانی از فقدان آزادی های بندتنبانی
می پردازد
و
ضمنا
مفهوم فلسفی آزادی
را
در
سنت فاشیسم و آنارشیسم
تحریف می کند.
آزادی
به
حد لمس گونه های برگ توسط باد
به
حد گفتن «دوستت دارم»
تنزل می یابد.
نتیجه نهایی این دیالک تیک تهوع آور
جایگزینی شهرنو با کشور نو
می شود.
هتل های مشهد و غیره
به
جنده خانه های اسلامی
استحاله می یابند.
عرضه ارزان سکس به زوار حرم امامان
به
درجه انجام تکالیف شرعی
ارتقا داده می شود.
اعضای ریاکار طبقه حاکمه
حرمسرا دایر می کنند
و
توله های شان
در
ممالک شیاطین بزرگ و کوچک
بی اعتنا به حجاب اسلامی
به
عیاشی و خوشگذرانی
می پردازند.
۲
خوش به حال باد
گونه هایت را لمس می کند
و هیچ کس از او نمی پرسد
که با تو چه نسبتی دارد.
خوش به حال باد
گونه هایت را لمس می کند
و هیچ کس از او نمی پرسد
که با تو چه نسبتی دارد.
همین دیالک تیک تهوع آور
در
مقیاس جهانی
نیز
به
کار افتاده است.
در
گفت و گوی ۳۰ عن عن با محمود احمدی نجات
که
میلیون ها بیننده دارد،
از
جمهوری کثافت فاشیستی - فوندامنتالیستی
انتقاد می شود
که
چرا
همجنسگرایی
در
آن
آزاد نیست؟
احمدی نجات نجیب زاده
هم
به
تبسمی ملیحانه و ملوکانه
اعلام می دارد
که
در
طویله جماران
نه
بچه بازی
یافت می شود
و
نه
همجنس بازی.
بهشت برین
که
گفته اند،
عیرانزمین
است.
بدین طریق
فسادی
که
دامنگیر طبقه حاکمه با نقاب اسلامی
است
ناگفته می ماند
و
از
مبارزه طبقاتی وحشت انگیز از بالا
حرفی
به
میان آورده نمی شود.
مشخصه فاشیسم و نئوفاشیسم
در
جهان تحت سیطره سرمایه
از امریکا تا اروپا و روسیه
نیز
در
مخالفت حضرات با همجنسگرایی و محیط زیستگرایی
خلاصه می شود.
دیگر
کسی ککش حتی نمی گزد
که
جنگ جهانی وحشتناک دیگری
اندک اندک
تدارک دیده می شود.
۳
کاش مرا باد می آفریدند
تو را برگ درختی خلق می کردند
کاش مرا باد می آفریدند
تو را برگ درختی خلق می کردند
در این جمله «شعر»
آرزوی استراتژیکی شاعر
تبیین می یابد:
تبدیل اعضای طویله جامعه نام
به
دوئالیسمی از باد و برگ
این
همان
آرزوی استراتژیکی نیچه ئیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
است:
تبدیل طویله جامعه نام
به
دوئالیسمی
از
اقلیت انگشت شمار سرور غرقه در لذت و اکثریت عظیم نوکر غرقه در ذلت
اقلیتی از جنس ابوبکر بغدادی و خامنه ای و ولایتی و نجفی و جنتی و مکارم شیرازی
با
حرمسرا و کاخ و دم و دستگاه و حیف و میل و ریخت و پاش
و
اکثریت خانه خراب گورخواب
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر