۱۳۹۶ مهر ۲۸, جمعه

کلنجار مفهومی با مفاهیم فئودالی (۴)


 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
سؤال
این بود
 که
اگر
منشاء طبقاتی خود ستیزی (اگو نیهلیسم) و خود ستایی
برده داری و فئودالی
است،
 منشاء طبقاتی خود پرستی (اگوئیسم)
کدام است و  چیست؟
 
 منشاء طبقاتی خود پرستی (اگوئیسم)
بورژوایی ـ آغازین 
است.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
۱
به این دلیل واضح و روشن که
 آنتی تز فئودالیسم
بورژوازی 
بوده است.
 
بورژوازی
در بطن فئودالیسم رشد کرده و پس از نفی دیالک تیکی فئودالیسم
نظام کاپیتالیستی 
را
برقرار ساخته است.
 
به همین دلیل همه جنبش های اجتماعی 
در
قرون وسطای واپسین و عصر جدید
خصلت ضد فئودالی
 داشته اند:
 
۲
با
جنبش هومانیستی (انسانگرایی)
طبقه حاکمه ـ خدا
از آسمان به زیر کشیده می شود 
و
با
 انسان
جایگزین می شود.
 
در 
جنبش هومانیستی 
انسان 
در
کانون هستی قرار می گیرد.
 
این اولین گام در اعاده حیثیت و عزت انسانی است.
 
انسان سلب آدمیت شده
در 
 جنبش هومانیستی
به
  هویت و منیت و فردیت و شخصیت خود 
پی می برد
و
از 
تمکین به بردگی و وابستگی
پرهیز می ورزد.
 
۳
 
جنبش روشنگری
ظلمات فئودالی ـ کلیسایی قرون وسطی
را
به 
توپخانه نور 
می بندد و تار و مار می سازد.
 
 
کانت
ـ حکیم بورژوایی آغازین ـ
آماج روشنگری
را
در خروج بشریت از طفولیت (صغارت، خریت، الکنیت، بردگی، وابستگی)
اعلام می دارد.
 
خروج از طفولیت
به معنی کسب استقلال فکری و عملی است.
 
به معنی کسب هویت و منیت و فردیت و شخصیت 
و
به معنی خودشناسی، ایمان به عزت انسانی خویش 
و
خود پرستی 
(اگوئیسم)
به عوض خدا پرستی
است.
 
 
بی دلیل نیست
که
در 
فلسفه فیشته
یکی دیگر از فلاسفه بورژوایی آغازین
انسان
به مثابه سوبژکت مطرح می شود.
 
دفاع شورانگیز فیشته
از
سوبژکتیویته (سوبژکت وارگی، فاعل وارگی) انسان ها
فاتحه بلندی 
بر 
اوبژکتیویته
 (اوبژکت وارگی، برده وارگی، رعیت وارگی، نوکر وارگی، وابستگی)
 انسان ها بوده است.

بدین طریق
  خود پرستی
 (اگوئیسم) 
تئوریزه و اثبات فلسفی می شود

این به معنی فاتحه ای
 بر
زباله وارگی انسان ها 
 ست.

۴
 
فلسفه کلاسیک بورژوایی
با
غول های فکری و فلسفی و هنری مهمی
از قبیل کانت و شیللر و شلینگ جوان و هگل و فویرباخ
همه چیز هستی
از خدا تا خرما
را
سلب اعتبار می کند
و
تنها شرط کسب اعتبار آنها
را
کسب مقبولیت در محکمه خرد 
می داند.
 
بدین طریق
معقولیت
پیش شرط مقبولیت قلمداد می شود.
 
این به معنی 
معیار معیارها گشتن خرد بشری است.
 
این به معنی بی اعتباری روشن هر چیز ضد عقلی است.
 
این ضمنا به معنی اثبات خردمندی انسان ها ست.
 
خردمندی 
معیار مرزبندی انسان  با جمادات و نباتات و جانوران قلمداد می شود.

بدین طریق سنگپایه مهم دیگری برای خودشناسی و خود پرستی اعضای جامعه نهاده می شود.

می توان گفت
خود پرستی 
(اگوئیسم)
میراث گرانبهای نیاکان بورژوایی انقلابی آغازین ما 
ست.
 
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر