زندگی مارکس و انگلس (۳۵۲)

     

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیست و چهارم

«زندگی ما بیهوده نبود.»

 

۱

کار کافی برای دو چهل ساله

 

 انگلس

با نقل مکان در سال ۱۸۹۴

از طراوت روحی و توان جسمی چشمگیر خود پرده برداشت.

 

لوئیزه کائوتسکی

با

دکتر لودویگ فایرآبند

ـ پزشک و سوسیالیست اطریشی ـ

ازدواج کرد.

 

خانه انگلس تنگ شد.

 

 انگلس

تصمیم به نقل مکان به خانه بزرگتری شد که برای زن و شوهر جدید، تنگ نباشد

و

نخواست 

که 

«در آخرین روزهای حیاتش امور خانه داری را به دست بیگانه ای بسپارد.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۹، ص ۳۷۹)

 

  انگلس

کماکان

سرش به انتشار جلد سوم «کاپیتال» گرم بود، ولی همزمان جلد چهارم «کاپیتال» را تدارک می دید

که

بعدها

تحت عنوان «تئوری هایی راجع به اضافه ارزش» منتشر شد.

 

آثار تاریخی هم در برنامه کار او قرار داشتند.

چگونگی روزگار سیاسی انگلس و پروژه هایی که او نقشه شان را می کشید و یا می نوشت،

خود را در نامه زنده ای که او در سال ۱۸۹۴ به لاورا لافارگ (دختر مارکس) نوشته،

 نمودار می سازند:

«نوشته ای که پس از پایان دادن به جلد سوم «کاپیتال» و قبل از شروع به نگارش جلد چهارم آن، بهتر است که اندکی استراحت کنم.

اما بگذار وضعیت زندگی ام را برایت بازگو کنم.

من باید جنبش را در ۵ کشور بزرگ و چندین کشور کوچک اروپا و ایالات متحده امریکا پیگیری کنم.

به همین دلیل روزنامه های متعددی از این کشورها

(سه روزنامه از آلمان،

دو روزنامه از انگلستان،

یک روزنامه از ایتالیا

و

از اول ماه ژانویه روزنامه وین از اطریش)

را

همه روزه باید بخوانم.

علاوه بر اینها

مجلات هفتگی زیر را دریافت می کنم:

دو مجله هفتگی از آلمان،

هفت مجله هفتگی از اطریش،

یک مجله هفتگی از فرانسه،

سه مجله هفتگی از ایالات متحده امریکا،

دو مجله از انگلستان که یکی از آندو به زبان آلمانی است،

دو مجله هفتگی از ایتالیا،

و یک مجله هفتگی از لهستان، بلغارستان، اسپانیا و چکستان.

سه تا از آنها به زبان هایی اند که من اندک اندک یاد می گیرم.

علاوه بر این

اکثر اوقات مهمان های گوناگون  دارم.

همین یک دقیقه قبل

پولاک از امستردام، تندیس ساز آلمانی بی پولی را فرستاده بود که دنبال کار می گشت

و

انبوه دم افزونی از خبرنگاران

(به مراتب، فزونتر از دوره انترناسیونال).»

 

ادامه دارد.