میم حجری
از كتاب «زمينه جامعهشناسي»
مقدمه اول
شناخت
مقدمه اول
شناخت
ادامه
ت
ملاك شناخت:
حقيقت
چون
شناخت ناشي از برخورد انسان و محيط است،
چگونگي شناخت هركس در هر موردي
بسته به چگونگي برخورد او با محيط است.
در اين صورت هر كس به تناسب آزمايش
هاي زندگاني خود
يعني برخوردهايي كه با محيط ميكند،
به درجهاي از شناخت
نايل مي آيد.
تئوری شناخت آریانپور
را
باید
زیر ذره بین تحلیل مارکسیستی قرار داد
تا
ذرات نسبتا علمی آنها از بخش عمدتا غیر علمی شان متمایز شوند
و
ضمنا
تئوری شناخت مارکسیستی
معرفی و تمرین شود و توسعه داده شود.
آریانپور
برای شناخت، ملاک و معیار تعیین می کند تا تئوری شناخت سطحی و نیمبند خود را استدلال و اثبات کند.
ملاک و معیار آریانپور برای شناخت،
حقیقت
است.
سؤال این است که حقیقت از دید او چیست؟
۱
شناخت ناشي از برخورد انسان و محيط است،
آریانپور در این جمله،
دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت
را
کشف و به زبان غیر فلسفی مثلا به زبان سوسیولوژیکی (جامعه شناسی آریانپوریستی) تبیین می دارد.
در اینکه آریانپور، شخصیتی اندیشنده است، تردیدی نیست.
حریفی از غرب امپریالیستی هم به همین حقیقت امر در مورد