۱۴۰۱ شهریور ۲۰, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایراسیونالیسم (خردستیزی) دیروز و امروز (اکتوئالیته انتقاد گئورگ لوکاچ از ایراسیونالیسم) (۷)

Bild

پروفسور دکتر اریش هان

برگردان

 شین میم شین 

 

 

۲

 علل عینی و ذهنی

ادامه  

۹

·    این ایراسیونالیسم در مراحل مختلف تاریخی و از سوی شخصیت های متفاوت تاریخی، بیانگر فکری یک واکنش تدافعی نیروهای طبقاتی معین نسبت به پیشرفت تاریخی است.

 

۱۰

·    ایراسیونالیسم را باید «به عنوان گشتاورجانبداری از اختلافات موجود و اختلافاتی که پیدرپی در بستر مبارزات طبقاتی میان کهنه و نو، میان پیشرفت مشخص تاریخی و واپسگرائی زاده می شوند»، در نظر گرفت.

·    (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۹۹)

 

(ایراسیونالیسم و یا خردستیزی 

را 

نباید با خریت یکسان تصور کرد.

خریت

به

دلیل سطح نازل توسعه نیروهای مولده (علم و فن و فرهنگ، تجربه، وسایل تولید و غیره) است و قابل توجیه است.

خردستیزی

کردوکاری آگاهانه است

و

منشاء طبقاتی

دارد.

خردستیزی

فرمی از مبارزه ایده ئولوژیکی

است.

درست به همین دلیل

بشریت از دیرباز با انواع مختلف خردستیزی دست به گریبان بوده است.

هر انحرافی از مارکسیسم ـ لنینیسم

حاوی و حامل و حامله ایراسیونالیسم است.

مثلا

استالینیسم و مائوئیسم و آوانتوریسم چپ

هم

حاوی و حامل و حامله خریت و خردستیزی اند.

مترجم.)

 

۱۱

·    به عنوان مثال، ایدئولوژی اشرافی که در آغاز این روند توسعه، علیه خردفرمائی روشنگری و علیه انقلاب فرانسه وارد میدان شده بود، از سنن و نهادهای فرتوت در مقابل انتقاد مبتنی برمعیارهای راسیونال (عقلائی) دفاع می کرد.

 

۱۲

·    به نظر ارتجاع ارج و قرب این سنن، نهادها و غیره  بالاتر از هرنوع راسیونالیته (عقلانیت) بود.

 

۱۳

·    در این سنن ، نهادها و غیره «هسته ماورای عقلی  و ایراسیونالیستی واقعیت به طور کلی» خودنمائی می کند.

·    (لوکاچ، «تفکر انقلابی»، ۱۹۸۴، ص ۲۱۲)

 

۱۴

·    لوکاچ روی این نکته پافشاری می کند که ایراسیونالیسم  و یا فرم های نمودین گونه گون آن، نه چیزی اختراعی، نه محصول فکری دلبخواهی، بلکه انعکاس فکری مسائل، تضادها و حوایج واقعی است.

 

۱۵

·    ایراسیونالیسم عبارت است از «یک نوع واکنش (واکنش به معنی دوگانه آن، به معنی ثانوی بودن و ارتجاعی بودن آن) بر توسعه دیالک تیکی تفکر انسانی» و  بر مسائل جدید واقعیت و یا علم و فلسفه.

 

۱۶

·    انعکاس مخدوش را می توان از آنجا شناخت، که سؤال به جای جواب جا زده می شود و «لاینحل بودن اصولی مسائل و معضلات، پیشاپیش به عنوان فرم عالی درک جهان قلمداد می گردد.»

 

۱۷

·    مراحل ایراسیونالیسم فلسفی در قرن نوزدهم، همواره بر ضد  مراحل توسعه نوین دیالک تیک پدید آمده اند.

 

۱۸

·    فلسفه بورژوائی وقتی به راه حل های ایراسیونالیستی روی می آورد که «توضیح این جهانی مسائل مبرم، بررسی مسائل در پرتو چند و چون خود آنها و فهم دیالک تیک حرکت آنها در دستور روز قرار می گیرد.»

·    (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۸۳، ۸۸)

 

۱۹

·    در اینگونه موارد باید دو نکته اساسی را ازهم تمیز داد:

 

الف

·    نکته اول اینکه علل ناتوانی از حل مسائل می توانند از محدودیت ها و یا تضادهای فکری وابسته به درجه فهم افراد سرچشمه گیرند.

·    (یعنی علل معرفتی داشته باشند. مترجم)

·    این امر می تواند هم سبب ارتکاب خطاهای خطیر و هم سبب تأمل و تعمق افراد و گذار به تفکر دیالک تیکی برای حل مسائل گردد.

 

ب

·    نکته دوم اینکه وقتی ایراسیونالیسم برای حل مسائل مورد استفاده قرار می گیرد، جنبه فعال و طراح آن وارد عمل می شود و مفاهیم جدیدی پا به عرصه وجود می گذارند.

·    آنگاه محدودیت های شناخت مربوط به درجه فهم افراد، به عنوان محدودیت های اصولی خود شناخت جا زده می شوند و آن را زیر هاله ای اسرارآمیز قرار می دهند.

·    با پاسخی ماورای عقلی به سؤالات، جلوی حل آنها گرفته می شود و عناصر یک سؤال واقعی «به کلیت یک جواب خطا و ارتجاعی» استحاله داده می شوند.

·    (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۷۷، ۴۵۰)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر