پروفسور دکتر اریش هان
برگردان
۲
علل عینی و ذهنی
ادامه
۹
· این ایراسیونالیسم در مراحل مختلف تاریخی و از سوی شخصیت های متفاوت تاریخی، بیانگر فکری یک واکنش تدافعی نیروهای طبقاتی معین نسبت به پیشرفت تاریخی است.
۱۰
· ایراسیونالیسم را باید «به عنوان گشتاورجانبداری از اختلافات موجود و اختلافاتی که پیدرپی در بستر مبارزات طبقاتی میان کهنه و نو، میان پیشرفت مشخص تاریخی و واپسگرائی زاده می شوند»، در نظر گرفت.
· (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۹۹)
(ایراسیونالیسم و یا خردستیزی
را
نباید با خریت یکسان تصور کرد.
خریت
به
دلیل سطح نازل توسعه نیروهای مولده (علم و فن و فرهنگ، تجربه، وسایل تولید و غیره) است و قابل توجیه است.
خردستیزی
کردوکاری آگاهانه است
و
منشاء طبقاتی
دارد.
خردستیزی
فرمی از مبارزه ایده ئولوژیکی
است.
درست به همین دلیل
بشریت از دیرباز با انواع مختلف خردستیزی دست به گریبان بوده است.
هر انحرافی از مارکسیسم ـ لنینیسم
حاوی و حامل و حامله ایراسیونالیسم است.
مثلا
استالینیسم و مائوئیسم و آوانتوریسم چپ
هم
حاوی و حامل و حامله خریت و خردستیزی اند.
مترجم.)
۱۱
· به عنوان مثال، ایدئولوژی اشرافی که در آغاز این روند توسعه، علیه خردفرمائی روشنگری و علیه انقلاب فرانسه وارد میدان شده بود، از سنن و نهادهای فرتوت در مقابل انتقاد مبتنی برمعیارهای راسیونال (عقلائی) دفاع می کرد.
۱۲
· به نظر ارتجاع ارج و قرب این سنن، نهادها و غیره بالاتر از هرنوع راسیونالیته (عقلانیت) بود.
۱۳
· در این سنن ، نهادها و غیره «هسته ماورای عقلی و ایراسیونالیستی واقعیت به طور کلی» خودنمائی می کند.
· (لوکاچ، «تفکر انقلابی»، ۱۹۸۴، ص ۲۱۲)
۱۴
· لوکاچ روی این نکته پافشاری می کند که ایراسیونالیسم و یا فرم های نمودین گونه گون آن، نه چیزی اختراعی، نه محصول فکری دلبخواهی، بلکه انعکاس فکری مسائل، تضادها و حوایج واقعی است.
۱۵
· ایراسیونالیسم عبارت است از «یک نوع واکنش (واکنش به معنی دوگانه آن، به معنی ثانوی بودن و ارتجاعی بودن آن) بر توسعه دیالک تیکی تفکر انسانی» و بر مسائل جدید واقعیت و یا علم و فلسفه.
۱۶
· انعکاس مخدوش را می توان از آنجا شناخت، که سؤال به جای جواب جا زده می شود و «لاینحل بودن اصولی مسائل و معضلات، پیشاپیش به عنوان فرم عالی درک جهان قلمداد می گردد.»
۱۷
· مراحل ایراسیونالیسم فلسفی در قرن نوزدهم، همواره بر ضد مراحل توسعه نوین دیالک تیک پدید آمده اند.
۱۸
· فلسفه بورژوائی وقتی به راه حل های ایراسیونالیستی روی می آورد که «توضیح این جهانی مسائل مبرم، بررسی مسائل در پرتو چند و چون خود آنها و فهم دیالک تیک حرکت آنها در دستور روز قرار می گیرد.»
· (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۸۳، ۸۸)
۱۹
· در اینگونه موارد باید دو نکته اساسی را ازهم تمیز داد:
الف
· نکته اول اینکه علل ناتوانی از حل مسائل می توانند از محدودیت ها و یا تضادهای فکری وابسته به درجه فهم افراد سرچشمه گیرند.
· (یعنی علل معرفتی داشته باشند. مترجم)
· این امر می تواند هم سبب ارتکاب خطاهای خطیر و هم سبب تأمل و تعمق افراد و گذار به تفکر دیالک تیکی برای حل مسائل گردد.
ب
· نکته دوم اینکه وقتی ایراسیونالیسم برای حل مسائل مورد استفاده قرار می گیرد، جنبه فعال و طراح آن وارد عمل می شود و مفاهیم جدیدی پا به عرصه وجود می گذارند.
· آنگاه محدودیت های شناخت مربوط به درجه فهم افراد، به عنوان محدودیت های اصولی خود شناخت جا زده می شوند و آن را زیر هاله ای اسرارآمیز قرار می دهند.
· با پاسخی ماورای عقلی به سؤالات، جلوی حل آنها گرفته می شود و عناصر یک سؤال واقعی «به کلیت یک جواب خطا و ارتجاعی» استحاله داده می شوند.
· (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۷۷، ۴۵۰)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر