پروفسور دکتر رایموند بایر
برگردان شین میم شین
I
فلسفه حقوقی
بورژوازی معاصر
·
فلسفه حقوقی ـ امروزه ـ در چارچوب تئوری های بورژوائی دولت
و حقوق عام به نیات زیر مورد استفاده قرار می گیرد:
الف
·
برای سرپوش نهادن بر خصلت
طبقاتی حقوق ـ که بوسیله مارکسیسم اثبات شده ـ
بکمک تزهای ایدئالیستی خود مبنی بر منشاء الهی حقوق.
ب
·
برای سرپوش نهادن بر خصلت طبقاتی حقوق ـ که بوسیله مارکسیسم
اثبات شده ـ با این ادعا که حقوق ساختار آنتروپولوژیکی بنیادی دارد.
ت
·
برای سرپوش نهادن بر خصلت طبقاتی حقوق ـ که بوسیله مارکسیسم
اثبات شده ـ با تبلیغ بی طرفی طبقاتی حقوق.
پ
·
برای سرپوش نهادن بر خصلت طبقاتی حقوق ـ که بوسیله مارکسیسم
اثبات شده ـ با اعلام اینکه حقوق فونکسیون
مبتنی بر رفع اختلافات طبقاتی دولت را به عهده دارد.
·
از این نقطه نظر، در تفکر حقوقی بورژوائی معاصر موضوعات زیر
بویژه برجسته می شوند:
1
·
حقوق طبیعی.
2
·
پاسخگوئی حقوق طبیعی در برابر خدا.
3
·
ابدیت حقوق طبیعی.
4
الفرد فردروس دروسبرگ (1890 ـ 1980)
دیپلمات، نویسنده، استاد دانشگاه،
حقوقدان اطریشی
·
پژوهش هر آنچه که در پشت سر حقوق مثبت قرار دارد، بنا بر اصلی
که بکمک وحی الهی قابل شناسائی است.
·
(فردروس)
5
·
حقوق به مثابه ارزش گذاری مطلق.
6
·
آموزش «حقوق درست»
·
(رودولف اشتاملر)
7
·
تشکیل ایده حقوقی ایزوله گشته.
8
·
در مقابل هم قرار دادن غیر دیالک تیکی ایده حقوقی و مفهوم
حقوقی و یا ایده حقوقی و واقعیت حقوقی.
9
·
طبیعت امور
·
(گوستاو رادبروخ آن را فرم
تفکر قضائی می نامد.
·
درن بورگ آن را «نظام درونی چیزها» نام می دهد.)
10
·
دوئالیسم بود و باید
·
(کانت، کلسن، رادبروخ، که تأییدات
و همرأئی های بیشماری را در کشورهای کاپیتالیستی اروپا به دنبال می آورد.)
11
·
حقوق و اخلاق
·
(نئوتومیسم، جورجیو دلوه کیو
که به نظرش «ایده حقوقی یک عنصر اتیک مطلق
است!»)
12
·
فونکسیون اجتماعی حقوق.
13
هنری دوما (1885 ـ 1953)
روانشناس اجتماعی، تئوریسن و سیاستمدار بلژیکی
·
فلسفه حقوقی و فلسفه اجتماعی تئولوژیکی
·
(هنری دوما)
14
·
آموزش حقوقآگاهی مستقل (انتزاع گشته از شعور طبقاتی)
15
·
تفاوت اعتبار حقوق با اثربخشی حقوق.
16
·
مسائل حقوق «فرا قانونی»
17
·
تز «دلبستگی (خودبندی) دولت به حقوق خویش»
·
(گئورگ یلنیک و آموزش او راجع
به «هنجاریت واقعیات امور» و غیره)
18
·
امروزه حتی فلسفه حقوقی «تئوکراتیکی» نمایندگی می شود
(کارل برینک من)
1
·
این خود بزرگ بینی در سطح لائیک بوی اونتولوژی حقوق و فنومنولوژی حقوق می دهد، که بنظر آدولف رایناخ «بافت حقوقی در خود» را که «قوانین
ابدی از آنها اعتبار کسب می کنند» برسمیت می شناسد و آنها بنا بر خودویژگی خود «نه
فقط در جهان ما، بلکه در هر جهانی که به فکر آدمی خطور کند، اعتبار دارند.»
2
·
دول امپریالیستی که بعد از سال 1945 از نو تشکیل شده اند و
یا در نتیجه تحولات حاصله در مناسبات سیاسی ـ جهانی، سمتگیری جدیدی اتخاذ کرده
اند، فلسفه حقوقی را بمثابه ابزار مدرن به خدمت می گیرند، تا حقوق را در اذهان
عمومی ـ بلحاظ طبقاتی ـ بیطرف جا بزنند و قوانین اساسی نظام مورد علاقه خود را بلحاظ
فلسفی بمثابه فرضیه های عام الاعتبار اثبات کنند.
3
·
در کشورهای کاپیتالیستی در سال های اخیر ادبیات مربوط به
فلسفه حقوقی به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
4
·
اما هرگز نباید فریب رنگارنگی این ادبیات را خورد.
5
·
برای تعیین هویت و تنظیم فلسفی همه آنها باید همواره مسئله اساسی فلسفه را در مد نظر داشت.
·
مراجعه کنید به مسئله اساسی فلسفه در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
6
·
از این رو ست که نیروهای مترقی در کشورهای کاپیتالیستی
مبارزه شدیدی را در جهت کشف و افشای ترفندهای جاری در زمینه «خصلت آئینه ای حقوق»
به عمل می آورند.
7
·
آنها موضوعات و مسائل فلسفه حقوقی بورژوائی را به نقد می
کشند و از طرح سوسیالیستی دولت و حقوق پشتیبانی می کنند.
8
کارل یوآخیم فریدریش (1901 ـ 1984)
استاد دانشگاه، سیاست شناس آلمانی ـ
امریکائی
از نمایندگان تئوری توتالیتاریسم
·
آنها ـ ضمنا ـ شعور حقوقی
طبقه کارگر و اقشار مترقی روشنفکریت کشورهای سرمایه داری را بالا می برند و با
اثبات این حقیقت امر که شعور حقوقی همواره شعور طبقاتی بوده، است و خواهد بود،
سیستم های فکری حقوقی منحط را به عقب نشینی در مقابل تئوری سوسیالیستی دولت و حقوق
مجبور می سازند، بویژه در زمینه حقوق خلق ها که از دیرباز «میدان چالش های خروشان
فلسفه حقوق» بوده است
·
(کارل یوآخیم فریدریش، «فلسفه حقوق در دورنمای تاریخی»، 1955، ص
142)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر