مشهور به «پروین اعتصامی»
از
واپسین شعرای دوره قاجار
پروین در سال ۱۲۹۱ به همراه خانواده اش از تبریز به تهران مرفت.
پروین از کودکی با مشروطه خواهان و چهره های فرهنگی آشنا شده بود و تحت
تأثیر پدر روزنامه نگار خود و دهخدا و ملک الشعرای بهار قرار داشت.
پروین اعتصامی در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در
سن ۳۵ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد.
تحلیلی از شین
میم شین
·
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
·
مست گفت:
· «ای
دوست، این پیراهن است، افسار نیست!»
·
گفت:
· «مستی،
زان سبب افتان و خیزان می روی.»
·
گفت:
·
«جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست!»
·
گفت:
·
«می باید تو را تا خانه ی قاضی برم
·
گفت:
·
«رو، صبح آی:
·
قاضی ـ نیمه شب ـ بیدار نیست!»
·
گفت:
·
«نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم»
·
گفت:
·
«والی، از کجا در خانه ی خمار نیست!»
·
گفت:
·
«تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب.»
·
گفت:
·
«مسجد خوابگاه مردم بد کار نیست!»
·
گفت:
·
«دیناری بده پنهان و خود را وارهان.»
·
گفت:
·
«کار شرع، کار درهم و دینار نیست!»
·
گفت:
·
«از بهر غرامت، جامه ات بیرون کنم.»
·
گفت:
·
«پوسیده است، جز نقشی ز پود و تار نیست!»
·
گفت:
·
«آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه.»
·
گفت:
·
«در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست!»
·
گفت:
·
«می بسیار خوردی، ز آن، چنین بی خود شدی.»
·
گفت:
·
«ای بیهوده گو، حرف کم و بسیار نیست!»
·
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را.»
·
گفت:
·
«هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست!»
پایان
تلاش در جهت تحلیل شعر پروین اعتصامی
·
خیلی ها را همه می شناسند و ضمنا چنان و چندان می شناسند که
دیگر نیازی و رغبتی به مطالعه آثار و افکار آنها در خود نمی بینند.
·
همه کذائی اما چه بسا در حقیقت و در بهترین حالت به جای
شناخت حقیقی خیلی ها، توهمی از شناخت آنها دارند.
·
پروین اعتصامی ـ به احتمال قوی ـ یکی از این خیلی ها ست که
همه «می شناسند»، بی آنکه بشناسند و بتوانند بشناسند.
·
وقتی ما به باز انتشار این شعر پروین مبادرت ورزیدیم، با بی
رغبتی حیرت انگیزی از سوی خواننده ها روبرو شدیم.
·
حیرت آدمی وقتی شدت می یابد که متوجه شود که در کشور یأجوج
و مأجوج هر ننه مرده ای شاعری است و هر چرند و پرندی، شعری است.
1
·
پروین عمر درازی نکرده است.
·
او در 35 سالگی دار باقی را وداع گفته است.
·
جامعه و جهان مانده است، چشم به راه طلوع پروینی دیگر در
آسمان فقیر و حقیر و غمزده اش.
·
و همچنان و هنوز چشم به راه است، به عبث شاید.
عنوان شعر
محتسب و مست
·
عنوان این شعر،
احتمالا همین است.
·
چون این شعر پروین چالش فکری ئی است میان محتسب و مست.
·
محتسب و مست اما بیشک به مثابه سمبل بکار می روند.
·
اما سمبل چی؟
·
ما باید در روند تحلیل این شعر، سمبل های پروین را سمبلیت زدائی کنیم.
·
یعنی محتسب و مست انتزاعی را جامه مشخص بپوشانیم.
محتسب مستی به
ره دید و گریبانش گرفت
·
پروین در همین مصراع اول شعر، دیالک تیک فراز و فرود را به
شکل دیالک تیک محتسب و مست بسط و تعمیم می دهد.
·
محتسب با دیدن مست گریبانش را، یعنی یخه اش را می گیرد.
·
محتسب به چه حقی یخه مستی را می گیرد؟
2
·
منشاء قدرت و اوتوریته محتسب، به احتمال قوی، قدرت و
اوتوریته طبقه حاکمه است.
·
محتسب عضوی از ارگان سرکوب توده بوسیله طبقه حاکمه است.
·
محتسب کارمند و مأمور دولت طبقه حاکمه است.
3
·
اکنون می توان دیالک تیک فراز و فرود را از صراحت گذراند و
به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده بسط و تعمیم داد.
·
سمبلیت زدائی از مفهوم انتزاعی محتسب و مست بدین طریق شروع
می شود:
·
پروین ـ آگاهانه و یا ناخودآگاه ـ دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده را به شکل دیالک تیک محتسب و مست بسط و تعمیم می دهد.
·
طبقه حاکمه با در اختیار داشتن وسایل تولید، یعنی با در
اختیار داشتن قدرت اقتصادی، اهرم های قدرت سیاسی را، یعنی دولت را نیز در دست خود
متمرکز ساخته است و توده ی سلب مالکیت شده را تحت فشار و سرکوب قرار می دهد تا
تضعیف شود و اندیشه طغیان بر ضد وضع موجود به کله اش خطور نکند.
·
محتسب اما مستی را تحت فشار قرار می دهد و نه هشیاری را.
·
منظور پروین از این صراحت چیست؟
4
·
مست با خوردن مشروب الکلی، نه قوانین طبقه حاکمه را زیر پا
نهاده و نه منافع طبقه حاکمه را.
·
پس به چه دلیل باید مورد بازخواست قرار گیرد؟
5
·
مست با خوردن مشروب الکلی قوانین شرعی را زیر پا نهاده است.
·
به عبارت دیگر هنجارهای اخلاقی طبقه حاکمه را شکسته است.
·
منظور پروین از طرح دیالک تیک محتسب و مست، ضمنا، نشان دادن
این حقیقت امر است که طبقه حاکمه نه فقط توده را سلب قدرت اقتصادی می کند و وابسته
به خود می سازد، بلکه همزمان سلب قدرت معنوی می کند.
·
یعنی اخلاق و مذهب و طرز تفکر خود را نیز به توده تحمیل می
کند.
·
این اما به چه معنی است؟
6
·
این بدان معنی است که حاکمیت هر طبقه اجتماعی دیالک تیکی از
حاکمیت مادی و معنوی است.
·
دیالک تیکی از حاکمیت اقتصادی و ایدئولوژیکی است.
·
در مقوله ایدئولوژی مجموعه نظرات و اعتقادات سیاسی،
اجتماعی، مذهبی، اخلاقی و غیره گنجانده می شوند.
مست گفت:
«ای
دوست، این پیراهن است، افسار نیست!»
·
پروین در این مصراع از واکنش مست نسبت به کردوکار محتسب پرده
برمی دارد:
·
مست به مثابه سمبل خودآگاه توده به طبقه حاکمه حالی می کند
که اگر نان ندارد، بخورد، ولی همچنان و هنوز انسان است و نه اسب و قاطر و خر.
7
·
پروین با تکتیری دو نشان می زند:
·
هم از تصورات طبقه حاکمه راجع به توده پرده برمی دارد و هم
از مقاومت و خودآگاهی توده.
·
پروین بدین طریق از مبارزه طبقاتی در همه عرصه های مادی و
معنوی جامعه خبر می دهد و در ضمن خود، موضع طبقاتی روشن می گیرد:
·
پروین بدون کمترین تردید و تأملی به سنگر توده می خزد و
اردوگاه طبقه حاکمه را به خمپاره می بندد.
·
پروین اعتصامی را باید از نو شناخت.
·
تحلیل اشعار پروین شاید بهترین وسیله برای آشنائی با ایدئولوژی این زن خردمند و جسور وا نقلابی باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر