۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

سیری در جهان بینی پروین اعتصامی (3)


رخشنده اعتصامی (۱۲۸۵۱۳۲۰)
مشهور به «پروین اعتصامی»
از واپسین شعرای دوره قاجار
پروین در سال ۱۲۹۱ به همراه خانواده ‌اش از تبریز به تهران مرفت.
پروین از کودکی با مشروطه‌ خواهان و چهره ‌های فرهنگی آشنا شده بود و تحت تأثیر پدر روزنامه نگار خود و دهخدا و ملک الشعرای بهار قرار داشت.
پروین اعتصامی در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در سن ۳۵ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد.
تحلیلی از شین میم شین

1
مست گفت:
«ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست!»

·       وقتی می گوییم که پروین موضع طبقاتی روشن دارد، به دلیل محتوای همین  جور مصراع ها ست.
·       در مست مورد نظر پروین، بخش تعیین کننده ای از شخصیت و کاراکتر خارائین و خودآگاه و انقلابی خود او تجسم می یابد.
·       برای اینکه در غیر این صورت می بایستی واکنش دیگری نسبت به مأمور شریعت و دولت از خود نشان دهد.

2

·       مست مورد نظر پروین اما از شعور طبقاتی ستایش انگیزی آکنده است.
·       مست نظر محتسب را با منطقی آهنین رد می کند و ضمنا از عزت انسانی خود با تمام قوا و قاطعانه به دفاع برمی خیزد:
·       «من انسانم و نه حیوان تا پیراهنم را با افسار عوضی بگیری!»

3
گفت:
«مستی، زان سبب افتان و خیزان می روی.»
گفت:
«جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست!»

·       معنی تحت اللفظی:
·       محتسب گفت:
·       «دلیل افتان و خیزان رفتن تو، مستی تو ست.»
·       مست گفت:
·       «دلیل افتادن و خیزان رفتن من نه در شیوه رفتار من، بلکه در ناهمواری راه است.»

·       جهان بینی پروین رفته رفته آشکارتر می گردد:


گفت:
«مستی، زان سبب افتان و خیزان می روی.»
گفت:
«جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست!»

·       در این بیت شعر، از سوئی دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) به شکل دیالک تیک راه و روش بسط و تعمیم می یابد.
·       اختلاف نظر مست با محتسب در تعیین قطب تعیین کننده این دیالک تیک است:

4

·       محتسب در دیالک تیک جبر و اختیار (دیالک تیک راه و روش)، نقش تعیین کننده را از آن اختیار (روش) می داند.
·       او بدین طریق، همه کاسه کوزه ها را بسان آخوندی و یا بسان آنارشیستی بر سر مست خراب می کند، تا بهانه کافی برای بازداشت او داشته باشد.

5

·       در این ابراز نظر محتسب، جهان بینی او و طبقه حاکمه تبیین می یابد:
·       طبقه حاکمه در این مورد، در دیالک تیک جبر و اختیار (دیالک تیک راه و روش) نقش تعیین کننده را از آن اختیار (روش انسان ها) می داند.
·       بدین طریق جبر (راه) تا حد هیچ تنزل می یابد.
·       جبر (راه) و در حقیقت چند و چون سیستم اجتماعی حاکم به آب زمزم شسته می شود تا همه تقصیرات به گردن توده های تحت استثمار و سرکوب و ستم انداخته شود.

·       چنین است، رسم سرای درشت:
·       سنگر طبقاتی انسان ها، تعیین کننده سنگر ایدئولوژیکی آنها ست.

6

·       مست و در حقیقت پروین اما نقش تعیین کننده را در دیالک تیک جبر و اختیار (در دیالک تیک راه و روش) بدرستی از آن جبر (راه) می داند.

·       در قاموس پروین علت افتان و خیزان رفتن مست، قبل از هر چیز، ناهمواری راه است.
·       تعیین کننده اخلاق و شیوه رفتار اعضای جامعه مناسبات اجتماعی حاکم است.
·       تعیین کننده شیوه روش اعضای جامعه قبل از هر چیز، راه است.
·       پاسخ پروین و یا مست به این مسئله پاسخی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی است.
·       پاسخی از سر تا پا علمی است.

7

گفت:
«مستی، زان سبب افتان و خیزان می روی.»
گفت:
«جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست!»

·       پروین از سوی دیگر، دیالک تیک شرایط اوبژکتیف ـ شرایط سوبژکتیف را به شکل دیالک تیک ناهمواری راه و افتان و خیران رفتن رهرو بسط و تعمیم می دهد.

·       اختلاف جهان بینانه محتسب و مست در تعیین قطب تعیین کننده ی این دیالک تیک است:

8

·       محتسب به نمایندگی از طرف طبقه حاکمه، نقش تعیین کننده را از آن شرایط سوبژکتیف (مستی رهرو، شعور توده های تحت سلطه و غیره) می داند و شرایط اوبژکتیف (راه، شرایط عینی حاکم بر جامعه) را در بهترین حالت نادیده می گیرد و عملا به آب زمزم می شوید و تطهیر می کند.

·       می توان گفت که محتسب دیالک تیک یاد شده را وارونه می سازد.
·       چون نقش تعیین کننده در دیالک تیک شرایط اوبژکتیف ـ شرایط سوبژکتیف، از آن شرایط اوبژکتیف است.

9

·       مست اما با درایت خاص خود، نقش تعیین کننده را در شرایط اوبژکتیف (ناهمواری راه) می داند و سیستم حاکم را به شلاق انتقاد می بندد.
·       حق هم با او ست.
·       این شرایط عینی ناهنجار (ناهمواری راه) است که قبل از همه، تعیین کننده روش و رفتار واخلاق ناپسند اعضای جامعه است.
·       شرایط سوبژکتیف ثانوی اند و تحت تأثیر شرایط اوبژکتیف اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر