۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (267)

 سیری در جهان بینی پروین اعتصامی
سرچشمه:
مجله هفته



رضا

·       «نویسنده گرامی " سیری در جهان بینی پروین اعتصامی" نوشته اند:
·       " پروین عمر درازی نکرده است.
·         او در ۳۵ سالگی دار باقی را وداع گفته است." 

·       گویا منظور نویسنده محترم از " دار باقی " این دنیا ست.
·       ولی معنی " دار باقی " یعنی خانه ای که می ماند و طبق دریافت های مذهبی هر گز از بین نمی رود، " آن دنیا" است، دنیای آخرت" است.
·       این دنیائی که در آن زندگی می کنیم و دوران زندگی ما در آن محدود و گذرا و پایان یافتنی است " دنیای فانی" خوانده می شود، به معنی خانه فنا پذیر.
·       نویسنده محترم حتما به این تفاوت واقف هستند و سهوا این خلط لفظ و معنی پیش آمده است.
·       لطفا آن را تصحیح کنید.»

شین میم شین

·       حق با دوست مان رضا ست:
·       مذهبی ها، دار باقی را عقبی و دار فانی را دنیا تلقی می کنند.

·       درست به دلایل جهان بینانه ای از همین قماش است که مارکس، مذهب از هر نوع را «شعور وارونه» می نامد:

1

·       شعور وارونه ـ یا به عبارت دقیقتر، جهان بینی ایدئالیستی ـ به مسئله اساسی فلسفه (یعنی به این مسئله که آیا ماده بر روح تقدم دارد و یا برعکس)، پاسخ وارونه می دهد.

2

·       ماده را، یعنی واقعیت عینی ازلی و ابدی، فناناپذیر و خلق ناپذیر را مخلوق روح (خدا، ایده مطلق، شعور، قوای ماورای طبیعی، موهوم و غیره) می داند.

3

·       مذهبی ها به همین دلیل است که دنیای مادی باقی و فناناپذیر را دار فانی می نامند و عقبا (جهان واهی خیالی، موهوم و غیرواقعی) کذائی را جهان باقی جا می زنند.

4

·       درست با همان استدلال که دوست مان اشاره کرده اند:
·       چون انسان می میرد، پس دنیا فانی است.

4

·       به قول خواجه خردستیز شیراز، دنیا «رباط دو در» است، کاروانسرا ست، از دری می آیی و از در دیگر می روی.

5
·       بظاهر چنین بنظر می رسد.
·       پذیرش وسیع ایدئالیسم و مذهب هم به همین دلیل است.
·       این شیوه استدلال مذاهب، عوام فهم و عوام پسند است.

6

·       اما مرگ افراد و یا نباتات و جانوران که به معنی نیستی نیست.
·       ما با سیکل و یا تثلیث پیدایش ـ رشد ـ زوال بی پایان سر و کار داریم، روند بی پایانی که با دیالک تیک آنالیز و سنتز، دیالک تیک تجزیه و ترکیب قابل فهم و توضیح است:

الف

·       چیزها از جماد و نبات و جانور از سوئی تجزیه می شوند، یعنی به عناصر شیمیائی بنیادی بدل می شوند و از سوی دیگر ترکیب می شوند، یعنی جمادات و نباتات و جانوران و انسان های نوینی و چه بسا بلحاظ کمی و کیفی توسعه یافته تری پدید می آورند.

ب

·       ماده در همه فرم های آن (جماد و نبات و جانور) فقط تغییر فرم می دهد، ساختارش (یعنی نوع پیوند میان عناصر متشکله اش) عوض می شود، ولی هرگز از بین نمی رود و نمی تواند از بین برود:

ت
·       ماده لایزال است.
·       باقی است.
·       فنائی در بین نیست.

پ


·       حتی مولوی می دانست که مرگی بدان معنی در بین نیست:
·       هر مرگی آبستن زایشی است:

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

·       مولوی بیشک قادر به اثبات این نظر مطلقا علمی خویش نبوده است.
·       ولی این نظر اکنون دیری است که در عرصه علوم طبیعی اثبات شده است.
·       مثلا قانون بقای انرژی و غیره.

7
·       ما ماتریالیست هستیم.
·       یعنی بر تقدم ماده بر روح، بر تقدم وجود بر شعور باور داریم.
·       یعنی جهان مادی را ازلی و ابدی و باقی می دانیم، بی اعتنا به سیکل مکرر حیات (پیدایش و رشد و زوال بی پایان).

8

·       منظور ما از وداع پروین با دار باقی نیز همین است.
·       ما ادعای وارونه ایدئالیست ها را وارونه می کنیم تا وارونگی اش حذف شود.
·       ما به مسئله اساسی فلسفه جواب ماتریالیستی می دهیم.
·       یعنی دنیای واقعا موجود را دار باقی می نامیم.

9

·       پروین همبود انسانی خود را به دلیل بیماری ترک می گوید، می میرد و اندامش تجزیه می شود تا پروینی دیگر از اجزای اندام او تشکیل شود، تا زایشی دیگر صورت گیرد، ترکیبی دیگر قوام یابد و  میراث معنوی پروین اعتصامی را مورد تأمل و تحلیل دیالک تیکی قرار دهد:

الف


·       پروین اول در پروین دوم و الی آخر ادامه حیات می دهد.
 
ب


·       ما این روند و روال را با دیالک تیک پیوست و گسست تبیین می کنیم:
·       نسل جدید با نسل پیشین، پروین دوم با پروین اول همین رابطه پیوست و گسست را دارد:
·       کار پروین از سوئی با مرگ او قطع می شود (گسست)، ولی بوسیله پروین دیگر در پله ای متعالی تر تداوم می یابد (پیوست)
·       یکی از جلوه های نفی دیالک تیکی همین است.
·       ممنون
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر