۱۴۰۱ خرداد ۱, یکشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۶۶)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

فصل یازدهم
نان تلخ تبعید

 

۷


بچه های مارکس،

پدرشان را به دلیل صورت قهوه ای رنگش و موهای سیاهش،

به

مزاح 

«حاجی فیروز»

(مور)

می نامیدند.

 

حاجی فیروز

شده بود اسم مستعار مارکس

که

از سال های ۵۰ به بعد

انگلس و سایر دوستانش هم به کار می بردند.

 

(یکی از دوستان مارکس کتابی هم تحت عنوان «حاجی فیروز و ژنرال» نوشته است.

مترجم)

 

در خانواده مارکس اسامی مزاح آمیز محبوبیت داشتند.

 

بچه ها

مادرشان را «مومه»، لنشن دموت را «نیم» می نامیدند.

 

دختران مارکس

اسامی مستعار شاعرانه داشتند:

 

اسم مستعار جنی

(اولین و بزرگ ترین دختر مارکس)

«شی چی قیصر چین»

بود.

 

اسم مستعار لاورا

«کاکودو»

و

اسامی مستعار الئانور

«توسی»

«شی چو شاهزاده چین»

«کوتوله البریش»

بودند.

 

حتی در ایام عسرت

جنی و ماراکس

برای دلخوشی بچه ها

برای شان جانوران خانگی کوچولو تهیه می کردند:

پرنده

خارپشت

گربه

حتی

سگ.

 

جنی و مارکس

علیرغم ذلت زندگی

می کوشیدند که بچه ها آموزش ـ پرورش عمومی خوبی کسب کنند.

 

ما از جزئیات امور مثلا اینکه بچه ها به کدام مدرسه می رفتند،

خبر نداریم.

 

ولی می دانیم که آنها

بدون استثناء  

معارف مکسوبه در مدرسه و یا در خانه در زمینه ادبیات و زبان و علوم طبیعی و علوم جامعتی

را

با تمرین در ورزش و نقاشی و دیدن دوره آواز و موسیقی خانگی

تکمیل می کردند.

 

دانش جمع و جور و تسلط چشمگیر آنان به زبان های خارجی 

امکان ان را فراهم می آورد که سال های متمادی از پدرشان در کار علمی حمایت کنند

و

بخشی از مکاتبات پر دامنه او را به عهده بگیرند.

 

بچه ها

بعدها

ضمنا

می توانستند با تدریس در مدارس و یا با تدریس خصوصی در خانه ها

به لحاظ مالی روی پای خود بایستند و در جنبش کارگری به عنوان مؤلف و مترجم

فعال باشند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر