۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه

از پله های تنگ تبعید

 نادر نادرپور ( ۱۳۰۸ در تهران -  ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس )  
فرزند «تقی میرزا» از نوادگان رضاقلی میرزا، فرزند ارشد نادرشاه افشار
آثار:
چشم‌ها و دست‌ها (صفی‌علیشاه ۱۳۳۳)
دختر جام (نیل ۱۳۳۴)
شعر انگور (نیل ۱۳۳۷)
سرمهٔ خورشید (تهران ۱۳۳۹)
اشعار برگزیده (جیبی ۱۳۴۲)
برگزیدهٔ اشعار (بامداد ۱۳۴۹)
گیاه و سنگ نه، آتش (مروارید ۱۳۵۰)
از آسمان تا ریسمان (مروارید ۱۳۵۷)
شام بازپسین (مروارید ۱۳۵۷)
صبح دروغین (پاریس ۱۳۶۰)
خون و خاکستر (۱۳۶۷)
ترجمه ها:
اشعار هوانس تومانیان
همراه با «گ خننس» «ر. بن» «ه‍. ا. سایه» ـ  تهران/۱۳۴۸
هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا (همراه با جینالا بریولاکاروزو) با همکاری بیژن اوشیدری و فرناندو کاروزو/ کتابهای جیبی

مجید نفیسی

اگر چه رفته ام
به یاد نادر نادرپور (۲۰۰۰- ۱۹۲۹) 
سرچشمه
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
 
·        اگر چه رفته ام
·        بر من اشک مریزید.

·        شرابی ساده بنوشید
·        و جرعه ای بر خاک بریزید.

·        دست یکدگر را بگیرید
·        پای بکوبید و شعر بخوانید

·        بوسه دهید و در کنار بگیرید
·        و از خود بپرسید:
·        «مگر مرگ، دمی از زندگی نیست؟»

·        آنگاه من خواهم آمد
·        نرم نرمک از درون سایه ها.

·        دست بر شانه ات می گذارم
·        تا رو برگردانی و بگویی:
·        « آه! این تو هستی؟
·        چرا بازگشته ای؟
·        مگر چیزی را جا گذاشته ای؟»


·        من میخکوبی به دستت می دهم
·        با گُلمیخی زرین،
·        تا بر تابوت من بکوبی.

·        تَقّـه های چکش در تاریکی
·        ارواح سرگردان را پراکنده می کنند

·        و مرا از پله های تنگ تبعید
·        به جاجرود و لواسان بازمی گردانند 

·        تا بار دیگر برآمدن آفتاب
·        از قله ی دماوند را تماشا کنم.

·        آه دوستان!
·        وطن، مرا رها نکرد
·        شما نیز رهایم نسازید.

·        پای بکوبید و دست بیَفشانید
·        شعر بگویید و شعر بخوانید
·        و بدانید
·        شعر نمرده است و شاعر خواهد ماند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر