۱۴۰۲ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

درنگی در فرمایشات آنتونیو گرامشی (۴)

 
 
آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷) 
 
 
مارکس ما

نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو

درنگی 

از  

یدالله سلطانپور

 

مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود، 
نه پیامبری که ما را با آیاتی سرشار از دستورهای مطلق و بی قید و شرط، ارزش های بی چون و چرا، 
و
 مقولاتی کاذب و ورای زمان و مکان، 
ترک کرده باشد. 
 
تنها دستور و ارزش بی قید و شرط او:
 “کارگران جهان متحد شوید” بود.
 
ایراد اساسی گرامشی
گذاشتن علامت تساوی میان سوبژکت و سیستم،
 میان عالم و علم
میان فبلسوف و فلسفه
میان مارکس (و انگلس) و مارکسیسم
 است.

موضوع این بحث گرامشی، 
مارکسیسم چیست و مارکسیست کیست،
بوده است.

گرامشی
 اما
مارکس را در حرف به زیر می کشد و در عمل ایدئالیزه و سانترالیزه می کند.
آن سان 
که 
مارکسیسم به عنوان سیستم فکری، به عنوان دیالک تیکی از علم و ایده ئولوژی 
فراموش می شود.

کسی که واضع (مؤسس) و پیامبر بودن مارکس را در حرف منکر است،
عینا و عملا
از
مارکس 
اوتوریته و مرجع و مؤسسی عرضه می دارد.
برای اینکه اوتوریته و مرجعیت و مؤسسیت مارکس قابل انکار نیست.

۱
مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود، 
 
معنی تحت اللفظی:
مارکس وضع کننده کیش و آیین معرکه و محشری نبوده است.
 
این ادعای گرامشی، اعتبار واقعی و تجربی و علمی ندارد.
 
واقعیت این است که مارکس و انگلس
مؤسسین مارکسیسم بوده اند
و
مارکسیسم
دستاوردی فراتر از معرکه و محشر است.

ولی مارکسیسم چیست؟

 ۲
مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود، 
نه پیامبری که ما را با آیاتی سرشار از دستورهای مطلق و بی قید و شرط 
ترک کرده باشد. 
 
معنی تحت اللفظی:
مارکس پیامبری  نبوده است
که
 آیات سرشار از دستورالعمل های مطلق و بی قید و شرط،
 به میراث نهاده باشد.

ترفند نهفته در این ادعای گرامشی 
مبتنی بر مفاهیم مستعمله او ست:
پیامبر و آیات و دستورالعمل و غیره.
 
گرامشی 
بدین طریق و با این ترفند
به ادعای خود مقبولیت زورکی ترفندآمیز می بخشد.
 
گرامشی 
قبول ادعای خود را به خواننده و شنونده
 به مدد واژه های منفور
 تحمیل می کند.
 
طبیعی است که مارکس و انگلس
پیامبر نبوده اند که مبلغ دین و آیینی دگماتیکی باشند.

ولی پیامبران کیستند و تفاوت پیامبران با مارکس و انگلس چیست؟
 ضمنا
تفاوت آیات با  مفاهیم و قوانین مارکسیستی چیست؟
 
۳
مارکس
نه پیامبری که ما را با مقولاتی کاذب و ورای زمان و مکان، 
ترک کرده باشد. 
 

معنی تحت اللفظی:
مارکس بر خلاف پیامبران، وارث مقولات کاذب و ماورای زمانی و مکانی نیست.
 
طرز فرمولبندی این ادعای گرامشی هم ترفندآمیز و عوامفریبانه است.
 
اولا
پیامبران
فقط و فقط
وارث مقولات کاذب و ماورای زمانی و مکانی نبوده اند.
 
خیلی از مفاهیم و مقولات قرآن
علمی و چه بسا حتی مارکسیستی اند.
مثال:
امول و زنان و فرزندان تان 
فتنه (اسباب آزمایش شما) و دشمنان شما هستند.

در این آیه قرآن
دیالک تیک ثروت و فرد (اوبژکت و سوبژکت)
دیالک تیک زن و شوهر
و
دیالک تیک مولود و مولد
مطرح می شود.
 
مگر این دیالک تیک های قرآن
کاذب و ماورای زمانی و مکانی اند. 
 
مثال دیگر:
توده به دین سلاطین و خوانین خود
می گرود.
 
در این آیه قرآن
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
دیالک تیک حاکمیت طبقاتی و ایده ئولوژیکی
به صورت دیالک تیک دین ملوک و دین مملوک (الناس، توده) بسط و تعمیم می یابد.
 
مارکس و انگلس
خواهند گفت:
ایده ئولوژی حاکم در هر جامعه، ایده ئولوژی طبقه حاکمه است.

مارکسیسم
نافی دیالک تیکی ادیان است.
 
مارکسیسم
به معنی تداوم علمی و انقلابی  ادیان است.
 
مارکسیسم
ادیان 
را
هم نفی و حذف می کند و هم حفظ می کند و توسعه و تکامل می بخشد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر