۱۴۰۲ مهر ۴, سه‌شنبه

درنگی در فرمایشات آنتونیو گرامشی (۱۸)

  

 
آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷) 
 
 
مارکس ما

نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو

درنگی 

از  

یدالله سلطانپور


 گرامشی
نزد مارکس، 
تاریخ به منزله ی قلمرو ایده ها، اذهان و فعالیت آگاهانه ی افراد، خواه منفرد خواه با همیاری، به قوت خود باقی می ماند.
 اما ایده ها و اذهان، 
محتوا و خصیصه ی خود سرانه و دل به خواهانه ی خود را از دست می دهند، 
و دیگر به عنوان انتزاع های موهوم مذهبی یا جامعه شناختی به شمار نمی روند.
 
 
معنی تحت اللفظی:
 افکار و اذهان
نزد مارکس
دیگر به عنوان انتزاعات موهوم مذهبی و یا جامعه شناسی محسوب نمی شوند.

 گرامشی محروم از سواد فلسفی بخور و نمیری است.
احتمالا
معنی انتزاع را هم نمی داند.

به زعم گرامشی
فلاسفه 
قبل از مارکس
افکار و اذهان 
را
به عنوان انتزاعات موهوم مذهبی و یا جامعه شناسی محسوب می داشتند.
مترجم هم برای فضلفروشی، جامعه شناسی را به جامعه شناختی تحریف کرده است و نور علی نور شده است.

ایکاش
گرامشی مثال مشخصی می زد تا بتوان بطلان دعاوی او را اثبات کرد.

من ـ زور گرامشی و یا مترجم بدبخت و بیسواد
از اذهان چیست؟
 
اذهان
را
هیچ خری حتی
به عنوان انتزاعات موهوم مذهبی و یا جامعه شناسی جا نمی زند.
 
سؤال برای ما این است که چرا این لاطائلات گرامشی را فلاسفه مارکسیست اروپا و ایتالیا نقد نکرده اند؟
رهبر و مؤسس حزب کمونیست ایتالیا بودن و به دست فاشیسم زنده به گور شدن گرامشی
که
نباید دلیلی بر پرهیز مارکسیست ها از حقیقت پرستی باشد.
 
 ۲
 گرامشی
نزد مارکس
 در واقع، اساس و محتوای آن ها را می توان در موقعیت اقتصادی، فعالیت عملی و در نظام و روابط تولید و مبادله باز یافت. 
 
معنی تحت اللفظی:
 اساس و محتوای ایده ها و اذهان به نظر مارکس
در موقعیت اقتصادی، فعالیت عملی و نظام و روابط تولید و مبادله است.

 عجب لاطائلاتی به مارکس بینوا نسبت داده می شوند.
 
گرامشی قبلا ادعا کرده که مارکس ایده ها و اذهان را از محتوا تخلیه کرده است:

نزد مارکس
 اما 
ایده ها و اذهان، 
محتوا و خصیصه ی خود سرانه و دل به خواهانه ی خود را از دست می دهند،
 
احتمالا
من ـ زور گرامشی این است
که
مارکس
پس از نخلیه ایده ها و اذهان، 
  آنها را با اساس و محتوای جدیدی پر کرده است:

با موقعیت اقتصادی، فعالیت عملی و در نظام و روابط تولید و مبادله

 بیسوادی مطلق فلسفی
به همین می گویند:
ایده ها و اذهان
در قاموس گرامشی و مترجم عیرانی ـ عنقلابی
فرم و قالب و قابلمه اند که محتوای شان « موقعیت اقتصادی، فعالیت عملی و در نظام و روابط تولید و مبادله» است.

گرامشی 
تعریف دیالک تیک فرم و محتوا و طرز کاربست آن را در روند تفکر و تحلیل
حتی بلد نیست.
 
گرامشی
ضمنا
از مفاهیم ماتریالیسم تاریخی
مثلا
 روابط و یا مناسبات تولیدی
خبر ندارد.
به همین دلیل
مفاهیم اقتصادی از قیل مبادله و غیره را قاطی مفاهیم ماتریالیسم تاریخی می کند و موجب اغتشاش فکری خواننده لاطائلات خود می شود.

اگر مارکس این مزخرفات گرامشی را خوانده بود،
از فقر فلسفی او خبر داده بود. 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر