میم حجری
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟
هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست
معنی تحت اللفظی:
هر لحظه خوش را غنیمت بدان.
چون کسی نمی داند که عاقبت کار چه خواهد بود.
در این بیت غزل خواجه
هم
تئوری غنیمتدانی دم خیام
تبلیغ و توصیه می شود
و
هم
تئوری شناخت خواجه
معرفی و تبلیغ و تحمیل می شود.
تئوری غنیمتدانی دم
مبتنی بر تخریب دیالک تیک کل و جزء (عمر و دم، روند و لحظه) است.
خیام
نخست
دیالک تیک عمر و دم را وارونه می سازد.
یعنی
نقش تعیین کننده را از آن دم قلمداد می کند.
یعنی
نقش تعیین کننده را از آن جزء جا می زند.
بعد
در نهایت بی شعوری و بی شرمی
عمر (کل)
را
دور می اندازد
و
دم (جزء)
را
به عرش اعلی می برد.
در حالیکه بدون کل، جزئی، بدون عمر، دمی، بدون روند، لحظه ای وجود ندارد.
تار و پود فلسفه حیات خیام و حافظ
را
خوشگذرانی و عیاشی و علافی و میخواری تشکیل می دهند.
۲
کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست
تئوری شناخت خواجه
مبتنی بر ندانمگرایی (اگنوستیسیسم) است.
در تئوری شناخت خواجه
فرقی بین خر و بشر وجود ندارد.
تنها اوتوریته و مرجعی که قادر به شناخت چیزها ست،
خود خدا ست.
شناخت چیزی برای بشر
محال است.
پیش شرط شناخت چیزی، محرم اسرار خدا بودن فرد است و بس.
درست به همین دلیل،
اسرار
جزو مفاهیم مرکزی مهم در دیوان خواجه است.
ما اسرار را در کل دیوان خواجه مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر