۱۴۰۱ مرداد ۹, یکشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۲۰)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل چهاردهم

«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»

 

۱۵

سازمان های سندیکایی ـ کارگری

در

انگلستان

فرانسه

آلمان

و

دیگر کشورها

در

مبارزه عملی

  استنباطاتی را که مارکس در شورای رهبری انترناسیونال اول نمایندگی می کرد،

به کار بستند.

 

کارگرانی که تا آن زمان پراکنده بودند،

به وحدت عمل روی آوردند.

 

انترناسیونال اول

به

کارگران نشان داد

که

حمایت از مبارزات کارگران کشورهای دیگر در راه افزایش دستمزد،

به نفع خودشان هم است.

 

مارکس

با

نامه های متعدد

   اعتصادب شکنان

را

به

وحدت و همبستگی فرا می خواند و هشدار می داد

و

به

سازماندهی تجمعات پشتیبانی 

همت گماشت.

 

مثلا

زمانی

که

کارگران چاپخانه ها در لایپزیگ

(۱۸۶۵)

 

کارگران خیاط در لندن

(۱۸۶۶)

 

کارگران برونز ( ۱۵۰۰ نفر) در پاریس

(۱۸۶۷)

 

کارگران ساختمانی (۳۰۰۰ نفر) در ژنو

(۱۸۶۸)

دست به اعتصاب زدند.

 

شناخت مارکس

رفته رفته

در

انترناسیونال اول

کسب مقبولیت کرد

که

سندیکاهای کارگری

نه فقط باید در راه بهبود شرایط اقتصادی وضع (شرایط کار و زندگی) کارگران،

بلکه «به مراتب مهمتر، به مثابه نیروی سازمان یافته در راه امحای (محوسازی) خود سیستم مبتنی بر کار مزدوری (کار مبتنی بر دستمزد) و جامعه سرمایه داری مبارزه کنند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۶، ص ۱۹۷)

 

سندیکاهای کارگری

به

مثابه مکتب همبستگی

به

مثابه مکتب سوسیالیسم

نمودار گشتند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر