۱۴۰۱ مرداد ۷, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایده ئولوژی (۲)

 Ideologie

 

پروفسور دکتر گونتر هیدن

برگردان

 شین میم شین 
 

۱۴

·    مارکس در رابطه با ایده ئولوژی بورژوائی می نویسد:

 

الف

·    برای ایده ئولوژی بورژوائی اکنون دیگر مهم نیست که «این و یا آن برهان، حقیقت دارد و یا نه.

 

ب

·    مهم این است که آیا این یا آن برهان برای سرمایه مفید است و یا مضر، تسکین دهنده است و یا دردآور، ضد قانون پلیسی است و یا به نفع آن.

 

پ

·    به جای پژوهش بی ثمر برای سرمایه، شعبده بازی مزدورانه صورت می گیرد و به جای بررسی بیطرفانه علمی، دفاع توأم با عذاب وجدان و آلوده به نیات پلید از سرمایه رواج می یابد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۲۱)

 

۱۵

·    مارکس و انگلس به تحلیل علل خاص استتار و پرده پوشی منافع طبقاتی کاپیتالیستی به وسیله ایده ئولوژی بورژوائی نیز می پردازند و از فرم خاص آن پرده برمی دارند:

 

الف

·    «ایده ئولوژی یک روند است، روندی که هر چند با اتکاء بر شعور متفکران کذائی، ولی با اتکاء بر شعور خطا و باطل تحقق می یابد.

 

ب

·    آن شعور قادر به شناخت قوای محرکه واقعی نیست که این روند را به جریان می اندازند.

 

پ

·    اگر چنین نمی بود، آن دیگر روند ایده ئولوژیکی نمی شد.  

 

ت

·    این روند ایده ئولوژیکی قوای محرکه ظاهری خطا و باطل را از مخیله می گذراند.

 

ث

·    چون ایده ئولوژی یک روند فکری است، فرم و محتوای خود را از تفکر صرف استخراج می کند، یا از تفکر صرف خود و یا از تفکر صرف پیشینیان.

 

ج

·    این روند با مواد و مصالح فکری صرف کار می کند و بی دغدغه خاطری مواد و مصالح یاد شده را محصول تفکر می داند و هرگز به بررسی منشاء غیر فکری (مادی) آنها نمی پردازد و این امر را امری طبیعی تلقی می کند.

·    چون به نظر آن، کلیه اعمال نیز از آنجا که به واسطه تفکر هدایت می شوند، در تحلیل نهایی، از تفکر ناشی می شوند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۹، ص ۹۷)

 

۱۶

·    توضیح استقلال ظاهری فرم های ایده ئولوژیکی مختلف شعور اجتماعی از شالوده اجتماعی آن از این قرار است.

 

۱۷

·    مبنای این پدیده در جدائی کار فکری از کار جسمی نهفته است.

 

۱۸

·    با تجزیه جامعه به طبقات، کار فکری بیشتر و بیشتر مختص طبقه حاکمه می شود و کردوکار تولید مادی، که شالوده توسعه جامعه را تشکیل می دهد، بر دوش زحمتکشان، استثمارشوندگان ستمکش نهاده می شود.

 

۱۹

·    بدین طریق، کار فکری به مثابه فاکتور مقدم و به عنوان شالوده واقعی جامعه جلوه فروشی می کند.

 

۲۰

·    بدین سان است که شعور نسبت به پراتیک مادی کسب استقلال می کند.

 

۲۱

·    طبقه حاکمه برای حفظ قدرت خود مجبور می شود که پایه و اساس ایده ئولوژی را از دیده ها پنهان دارد.

·    و لذا در جهت حفظ و تحکیم استقلال ظاهری ایده ئولوژی از پایه و اساس آن تلاش می ورزد.

 

۲۲

·    کلیه طبقات استثمارگر که به قدرت می رسند، همیشه منافع خود را در جامعه علیه منافع طبقات و اقشار تحت استثمار و ستم پیش می برند.

 

۲۳

·    این طبقات استثمارگر (مثلا بورژوازی) خود تحت خودپوئی روند تاریخ قرار می گیرند، نسبت به قوانین عینی جامعه کورکورانه رفتار می کنند و مغلوب آنها هستند.

 

۲۴

·    از این رو ست که ایده ئولوژی این طبقات فقط منافع طبقه حاکمه را منعکس می کند و به واقعیت جامعه برخورد خودپو دارد و نه آگاهانه.

  

(این توضیح مارکس و انگلس

نه

توضیحی فلسفی،

بلکه توضیحی اقتصادی ـ سیاسی است.

ایده ئولوژی

چیزی طبقاتی است.

یعنی هر طبقه اجتماعی ایده ئولوژی خاص خود را دارد

و

ذهن و ضمیر هر طبقه اجتماعی

بسته به جایگاه اجتماعی اش

حاوی صافی های انعکاسی متفاوت المنفذ است

که

موجب تحدید و یا توسیع محتوای انعکاس واقعیت عینی می شوند.

مترجم)

 

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر