هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
۲
امید به درآمد بخور و نمیری از انتشار «روزنامه راین نوین» و مجله «مرور سیاسی ـ اقتصادی»
دیگر وجود نداشت.
در سال های اخیر در سراسر قاره اروپا
ناشری جرئت و جسارت انتشار مطلبی به قلم مارکس و انگلس را نداشت.
جامعه بورژوایی
بدین طریق از رهبران پرولتاریا انتقام می گرفت.
آنچه که از طریق محاکمه، تحریک و تبعید برای ارتجاع میسر نگشته بود،
اکنون از طریق تحمیل ذلت اقتصادی بی رحمانه و مرگ از گرسنگی به خانواده مارکس
صورت می گرفت.
ذلت مادی وصف ناپذیر خانواده مارکس
شبیه ذلت مادی میلیون ها پرولتر در آن زمان بود.
جنی و مارکس
از این نقطه نظر
استثناء نبودند.
تفاوت آندو با توده پرولتاریا این بود
که
جنی و مارکس
این ذلت سخت و سنگین را داوطلبانه تحمل و تقبل کرده بودند.
جنی و مارکس
با تحصیلات عالیه و با منشاء طبقاتی بورژوایی
از زندگی بی دغدغه صرفنظر کرده بودند
تا به آرمان (اعتقاد) انقلابی خود و آماج مشترک مادام العمر خود،
وفادار بمانند.
جنی و مارکس
چنان عمل می کردند که مارکس در انشائی در دبیرستان نوشته بود:
«اگر ما موضعی را برگزیده ایم که در آن حداکثر مؤثریت به بشریت میسر می شود،
پس نباید زیر بار آن به زانو در آییم.
چون هر فداکاری فقط به خاطر همه ابنای بشر است.»
(مارکس و انگلس «کلیات»، جلد ۱، ص ۵۹۴)
بدهکاری خانواده مارکس روز به روز افزایش می یافت.
بدهکاری به فروشندگان وسایل و مایحتاج زندگی،
بدهکاری به بقال و غیره
بدهکاری به پزشک.
کمبودهای روزمرده
و
هوای مه آلود اختناق آور لندن
موجب بیماری مستمر کودکان مارکس می گشت.
خطر اخراج از خانه و بی خانمانی برای خانواده جنی و مارکس می رفت.
انگلس
تصمیم دشواری می گیرد.
سال سکونت در لندن
انگلس را به این نتیجه رسانده بود که تنها ره نجات از ذلت
شروع دوباره به کار منفور تجارت است.
فقط بدین طریق امکان ان پدید می آمد
که از مرگ مارکس و خانواده اش ممانعت به عمل آید
و تداوم کارعلمی و سیاسی مارکس به نفع پرولتاریا
تسهیل گردد.
انگلس
بی شکوه و شکایت و بی افاده فروشی این خدمت را به عهده گرفت.
مارکس هم این فداکاری همرزمش را ضمن قدردانی و افتخار به داشتن چنین دوستی
پذیرفت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر