میم حجری
۷۱
سنگ سخنگو
اکس زشتشونده و با زشتپرنده، بهترین نوع اکس در کهکشان راه شیریه، خدا نصیب یَکیَکتون کنه به حق پنش تن آل عبا
۷۲
سنگ سخنگو
تا حالا اینجا مستقیم به کسی توهین نکردم
ولی این سارا حلم زاده
واقعا جنده است.
اونم از نوع پولیش.
سگ سخن جو
زنده باد جانان
پس
در طویله جماران
دو دسته جنده وجود دارند:
جنده های پولی
و
جنده های مجانی.
حالا
بعضی ها
ایراد می گیرند که طویله جماران
بهتر از بهشت برین نیست.
در حالیکه باری تعالی
در
بهشت برین
جنده مجانی
نمی دهد.
۷۳
سنگ سخنگو
چون قدرمو نمیدونید ازتون متنفرم
سگ سخن جو
اولا
بهتر است که خودت به خودشناسی برسی و قدر خودت را بدانی
و
به قدرشناسی و قدرناشناسی این و آن
بی اعتنا و بی خیال باشی
ثانیا
بهتر است که خودت را توسعه و تکامل بخشی
تا
قدرمند گردی.
ثالثا
قدرناشناسی همنوع از تو
دلیلی برای تنفر تو از او نمی شود.
به همان سان
که
قدردانی کسی از تو
نباید
به
عشق تو به او منجر شود.
عشق و نفرت
اصولا
اختیاری و ارادی و دلبخواهی و مصلحتی نیستند.
خودبه خودی
اند.
به قول خواجه
دل می رود ز دستت.
بدون اینکه اختیار نگهداشتنش را داشته باشی.
۷۴
سنگ سخنگو
بغض عجیبی داشتم، خواستم برم تو پارک بشینیم گریه کنم، دیدم حوصله نگاه مردمو ندارم، گفتم بهتره برم پیش شوهرم، رفتم بهش گفتم حال روحیم خیلی بده، نمیخوام چیزی بگم چون همش تکراریه، فقط لطفا بدون سوال، برام یه سیگار بگیر، رفت دوتا خرید، کشیدیم هر دو گریه کردیم، اونم مثل من بغض داشت...
سگ سخن جو
گریه بنی بشر
شباهت غریبی به منفذ خروج بخار سماور دارد
گریه
جلوی انفجار سماور روان تحت فشار بنی بشر
را
می گیرد.
یکی از دلایل تشکیل و تبلیغ و ترویج نوحه و مرثیه و تعزیه در طویله جماران
تخلیه فشار روحی و روانی توده
و
ممانعت از انفجار توده ای است.
گریه
اما
ضمنا
نشانه ذلت مادی و فکری است.
وقتی کسی کاری از دستش برنمی آید و یا توان تفکر و کشف راه حلی برای مشکل ندارد،
تنها کاری که از دستش برمی آید،
ضجه و ناله و زاری است.
۷۵
سنگ سخنگو
سگ سخن جو
خوش به حال بعضی ها.
هنر و شق القمر شازده رضا
علافی و عیاشی و قماربازی است.
خلایق
هر چه لایق
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر