ویرایش و درنگ
از
یدالله سلطان پور
امپریالیسم و رشد اپورتونیسم
اپورتونیسم
به
عنوان آن خط مشی و منشِ سیاسی ئی
که فاقد پرنسیپ و موضع مستحکم طبقاتی
است،
همواره در درون جنبش کارگری وجود داشته است.
وجود این گرایش در درون طبقه ی کارگر،
نتیجه ی تسلیم شدن و کنارآمدن با ایدئولوژی بورژوایی
است
که
خود می تواند به دلیل اشتراک یا نزدیکی نسبی منافع برخی از اقشار یا نیروهای طبقه کارگر با بورژوازی باشد.
فقدان پرنسیپ و عدم قاطعیت در پی گیری منافع طبقه کارگر،
در نزد اپورتونیست ها،
معمولا
خود را در اتخاذ شیوه ی اصلاح طلبی و انصراف از انقلاب سوسیالیستی
نمایان می کند.
در
عصر امپریالیسم
با
رشد اشرافیت کارگری و بزرگ تر شدن طبقات میانی،
شاهد تقویت این گرایش خطرناک در درون اردوگاه کار هستیم.
پیش تر گفتیم
که
انحصار،
می تواند موجب استحصال سودی بیش از نرخ سود میانگین برای سرمایه داران بزرگِ مالکِ انحصارات، شود.
بخشی از این سود ویژه ی هنگفت
می تواند برای «خرید» اقشار فوقانی طبقه ی کارگر و برخی رهبران نااستوار جنبش کارگری به کار گرفته شود.
این اشرافیت کارگری
چه از لحاظ سطح و میزان دستمزد و چه از نظر شیوه ی زندگی و نیز ایدئولوژی،
کاملا «کوته نظرِ بی فرهنگ» هستند
(لنین، ۱۳۸۴: ۱۷)
این لایه از جامعه،
عاملین واقعی بورژوازی در داخل جنبش کارگری
بوده
و
به
لحاظ خط مشی،
پیش برنده ی سیاست های رفرمیستی و منحط ناسیونالیستی در درون طبقه ی کارگرند.
امروزه نیز با گسترش روزافزون بخش هایی نظیر خدمات و دلالی و همچنین بزرگ تر شدن لایه های مدیریت میانی و تخصصی تر شدن بسیاری از مشاغل،
شاهد افزایش عددی (کمی) اشرافیت کارگری و تاثیرش در مناسبات و تحولات اجتماعی هستیم.
تقویت این بخش از مزد و حقوق بگیران،
به
انحرافات رفرمیستی و ناسیونالیستی در بین کارگران
دامن می زند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر