۱۳۹۹ شهریور ۲۱, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۳۰۴)

 

شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادر زادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۳۲)
 
حکایت دهم

 

۱

 در آن ملک قارون برفتی دلیر

که شه دادگر بود و درویش سیر

 

سعدی

از در صلح آمده ای یا خلاف؟

با قدم خوف روم یا رجاء؟

 

معنی تحت اللفظی:

به نیت صلح آمده ای و یا به نیت جنگ

تا

من بدانم که از ترس بروم و یا با رجاء (لطف؟ امید؟)

 

سعدی

در این بیت شعر

از

سویی

دیالک تیک جنگ و صلح

را

و

از

سوی دیگر

دیالک تیک خوف و رجاء

را

توسعه می دهد

که

ضمنا

به

معنی منجلاب تضادهای آشتی ناپذیر بودن جامعه است.

 

در چنین جامعه ای

نه

قارون می تواند آسوده باشد و نه درویش.

 

۲

گو رمقی بیش نماند از ضعیف

چند کند صورت بی جان بقا

 

خستگی اندر طلب راحت است

درد کشیدن به امید دوا

 

گر برسد ناله سعدی به کوه

کوه بنالد به زبان صدا

 

معنی تحت اللفظی:

بگو که از توده رمقی حتی نمانده است

به همان سان که از اندام بی جان، بقایی نمی ماند.

 

کار و کوشش به امید استراحت و آسایش است

و

تحمل درد به امید رسیدن دوا ست.

 

اگر ناله سعدی به کوه برسد،

کوه

بسان سعدی

ناله سر خواهد داد.

 

۳

گو رمقی بیش نماند از ضعیف

چند کند صورت بی جان بقا

 

سعدی

در این بیت شعر

دیالک تیک (۱)

را

به

شکل دیالک تیک صورت و جان بسط می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر

دیالک تیک (فرم و محتوا)

را

به

شکل دیالک تیک صورت و جان بسط می دهد.

 

۴

خستگی اندر طلب راحت است

درد کشیدن به امید دوا

 

سعدی

در این بیت شعر

از سویی

دیالک تیک (۲)

را

و

از سوی دیگر

دیالک تیک (۳)

را

توسعه می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر

از سویی

دیالک تیک (خستگی و استراحت)

را

و

از سوی دیگر

دیالک تیک (درد و دوا)

را

توسعه می دهد.

 

۵

گر برسد ناله سعدی به کوه

کوه بنالد به زبان صدا

 

سعدی

در این بیت شعر

دیالک تیک (۴)

را

توسعه می دهد.

 

جواب

سعدی

در این بیت شعر

دیالک تیک (صدا و پژواک صدا)

 را

توسعه می دهد.

 

همه اقطاب دیالک تیکی فوق الذکر:

 غلام و خواجه،

گل و خار،

چراغ مصطفوی و شرار بولهبی،

 از درصلح و یا خلاف آمدن،

خوف و رجاء،

صورت و جان،

خستگی و راحت،

درد و دوا

در

تضاد با یکدیگر قرار دارند.

 

حل تضادها

چه در طبیعت و چه در جامعه و تفکر،

بر طبق قانون دیالک تیکی (۵) صورت می گیرد

و

از

دو قطب تضاد،

 تز و آنتی تز،

جز (۶)

چیزی باقی نمی ماند.

 

جواب

 

حل تضادها

چه در طبیعت و چه در جامعه و تفکر،

بر طبق قانون دیالک تیکی (نفی نفی) صورت می گیرد

و

از

دو قطب تضاد،

 تز و آنتی تز،

جز (سنتز)

چیزی باقی نمی ماند.

 

با حل تضاد میان رعیت و ارباب،

هم

 رعیت

 هم

 ارباب 

و

هم

سیستم اجتماعی فئودالی

نفی می شود

و

 سیستم اجتماعی نوینی به نام سرمایه داری

از

خرابه های فئودالیسم

سر بر می کشد،

تا تضاد نوینی دربطنش نطفه بندد،

تضاد پرولتاریا و بورژوازی.

 

سیری درویش

تغییری در سیر عینی و قانونمند تاریخ

نخواهد داد.

 

لکوموتیو تضادهای طبقاتی،

 قطار تاریخ

را

و

بشریت

را

به پیش خواهد راند،

 به سوی سعادت نهائی واقعی،

به سوی بهشت نخستین در پله ای دیگر از توسعه مادی و فکری انسانی.

 

بهشت اولیه

که به وسیله جامعه طبقاتی (برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری) نفی شده بود،

با نفی جامعه طبقاتی (نفی نفی)

 به

صورت جامعه بی طبقه کمونیستی

سربرخواهد کشید

و

همای واقعی سعادت بشری

 به لانه بر خواهد گشت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر