۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۳, جمعه

تأملی در «تزهايی راجع به فويرباخ» (۸)



تزهايی راجع به فويرباخ
کارل مارکس
اديت شده توسط انگلس

ترجمه و تحلیل
از
شین میم شین



 
  تز دوم
 
این 
مسئله
که
آیا
تفکر بشری
حاوی حقیقت شیئی
است،
نه،
مسئله ای تئوریکی 
(نظری)
بلکه
مسئله ای پراتیکی 
(عملی)
است.
 
آدمی
باید
در
پراتیک
 حقیقت
را
یعنی
واقعیت و قدرت تفکر خود
یعنی
دنیویت تفکر خود
را
اثبات کند.
 
دعوا
بر سر واقعی بودن و یا غیرواقعی بودن تفکر
که
مجزا 
از
پراتیک
صورت می گیرد،
مسئله اسکولاستیکی محضی
است.

پایان
 
۱
این 
مسئله
که
آیا
تفکر بشری
حاوی حقیقت شیئی
است،
نه،
مسئله ای تئوریکی 
(نظری)
بلکه
مسئله ای پراتیکی 
(عملی)
است.
 
بحث مارکس
در
این تز
به
  محتوای تفکر بشری 
مربوط می شود.

مارکس
 برای ابراز نظر در این زمینه
 از 
مفهوم غریبی 
به نام «حقیقت شیئی» بهره برمی گیرد:

تفکر بشری
به زعم مارکس
حاوی حقیقت شیئی 
است.

حالا
باید
حقیقت شیئی
را
تعریف کرد
تا
به
 محتوای تفکر بشری
از
دید مارکس
پی برد.

حقیقت شیئی 
چیست؟

۲
این 
مسئله
که
آیا
تفکر بشری
حاوی حقیقت شیئی
است،
نه،
مسئله ای تئوریکی 
(نظری)
بلکه
مسئله ای پراتیکی 
(عملی)
است.
 
برای پی بردن به محتوای تفکر بشری
تئوری
و
تلاش تئوریکی
کافی نیست.
 
برای پی بردن به محتوای تفکر بشری
باید
به 
تلاش پراتیکی
پرداخت.
  
۳
آدمی
باید
در
پراتیک
 حقیقت
را
یعنی
واقعیت و قدرت
یعنی
دنیویت تفکر خود
را
اثبات کند.
 
مارکس
تعریف خود از حقیقت (شیئی) تفکر بشری
را
در
این جمله
عرضه می دارد:
 
حقیقت (شیئی) تفکر بشری
یعنی
 واقعیت و قدرت تفکر بشری
یعنی 
دنیویت تفکر بشری
 
مارکس
درست به همین دلیل
از
مفهوم حقیقت شیئی
بهره برمی گیرد.
 
اشیاء
فقط
می توانند واقعی و دنیوی باشند.
 
لنین
از
مفهوم حقیقت عینی
بهره برمی گیرد
که
پخته تر و رساتر
است.
 
۴
آدمی
باید
در
پراتیک
 حقیقت
را
یعنی
واقعیت و قدرت
یعنی
دنیویت تفکر خود
را
اثبات کند.
کشف مهم مارکس
در
این تز
تبیین می یابد:
برای اثبات حقیقت شیئی تفکر بشری
باید
از
پراتیک
بهره برگرفت.

کشف مهم مارکس
در
تز اول
سوبژکتیویته
بود.

کشف مهم مارکس
در 
تز دوم
پراتیک
است.

۵
دعوا
بر سر واقعی بودن و یا غیرواقعی بودن تفکر
که
مجزا 
از
پراتیک
صورت می گیرد،
مسئله اسکولاستیکی محضی
است.
 
برای اثبات واقعیت (واقعی بودن)، شیئت (شیئی بودن) و عینیت (عینی بودن) تفکر بشری
از
دید مارکس
جز پراتیک
معیاری وجود ندارد.

هر
تلاش دیگر
در
ورای پراتیک
اسکولاستیکی
(آخوندی، حوزه عرعریه ای)
است.

پراتیک چیست
که
هم
منشاء حقیقت
است
و
هم
محک و معیار حقیقت؟

پراتیک 
(ضد دیالک تیکی تئوری)
 
پراتیک 
به
 روند تمامجامعه ای تحول واقعیت عینی بوسیله انسان ها 
اطلاق می شود.
 
پراتیک 
به
  «کردوکار شیئی»، 
«کل کنش و تقلای» انسان های بطور اجتماعی متحد شده برای تغییر محیط طبیعی و اجتماعی خویش 
اطلاق می شود.

پراتیک 
حلقه واسط میان سوبژکت و ابژکت 
است:
 
الف
  سوبژکت، 
بشریتی
 است 
که
 بطور اجتماعی سازمان یافته است
 
ب
  ابژکت
عرصه واقعیت عینی
 است، 
که
 تحت تأثیر عملی سوبژکت 
قرار دارد.

  مفهوم مارکسیستی پراتیک 
شاخص های بنیادی روند زندگی انسانی 
را 
و
 شیوه زیست انسانی
 را 
عمده می کند.

  کشف تعین های بنیادی روند زندگی انسانی 
تنها
 در
 رابطه 
با 
تشکیل فلسفه مارکسیستی 
ـ بطورکلی ـ 
امکان پذیر گشته است.

  پیش شرط این کشف 
ـ قبل از همه ـ 
عبارت بود
 از 
وقوف
 به 
نقش تولید مادی در روند زندگی انسانی.

این بدان معنی است
کشف پراتیک
در
سایه ی درک ماتریالیستی تاریخ
میسر شده است.

  آموزش مارکسیستی پراتیک 
به 
نشان دادن نحوه و نوعی می پردازد، 
که 
در 
آن 
جنبه های مختلف روند زندگی انسانی
 ـ به مثابه یک روند عملی، ه بمثابه پراتیک ـ 
 به 
او
(انسان)
 نسبت داده می شوند.
 
 با
 آموزش مارکسیستی پراتیک، 
بطلان کلیه آموزش های ایدئالیستی،
که
 روند زندگی انسانی 
را 
به 
عنوان روندی عمدتا روحی 
قلمداد می کردند،
بطور علمی
 اثبات می شود.
 
  آموزش ایدئالیستی پراتیک 
در 
کلیه فلسفه های غیرمارکسیستی،
 البته با تفاوت هائی
 نمایندگی می شود.

  اندیشه های اصلی آموزش مارکسیستی پراتیک 
در
سال های ۴۰ قرن نوزدهم، 
بوسیله مارکس و انگلس
 تدوین شده اند.
 
پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر