۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۱, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۹)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)

۱    
 چو مفلس فرو برد گردن به دوش
از او بر نیاید دگر جز خروش
   (دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص  ۱۱ ـ ۱۵)

معنی تحت اللفظی:
نارضایتی فقرا
همان
و
طغیان بر ضد طبقه حاکمه
همان

در
این بیت شعر
روانشناسی توده های مولد و زحمتکش
از
زبان سعدی
(ایده ئولوگ فئودالیسم)
تبیین می یابد:
توده
قابل اعتماد نیست.

«چون
جز زنجیرهای خود
چیزی
برای از دست دادن ندارد.»
(مارکس)

بنابرین
سلاطین و خوانین فئودالی
باید
مسئولیت ها
را
به
عهده صاحبان نعمت
(اقلیت منعم)
بگذارند.

سؤال

سعدی
 در
این بیت شعر،
دیالک تیک ف  و ثروت
را
به شکل دیالک تیک ط  و رضا بسط و تعمیم می دهد
و
 نفرت طبقاتی خود
را
نسبت به امر انتقاد اجتماعی (خ )
 آشکار می سازد.

جواب

سعدی
 در
این بیت شعر،
دیالک تیک فقر و ثروت
را
به شکل دیالک تیک طغیان و رضا بسط و تعمیم می دهد
و
 نفرت طبقاتی خود
را
نسبت به امر انتقاد اجتماعی (خروش)
 آشکار می سازد.

بدین طریق
زیر قلم سعدی و حافظ،
خداوندان نعمت
به
مظاهر خشنودی، پارسائی و خداپرستی
 ارتقا می یابند.

۲
معیار سعدی
در
 انتخاب کارمندان دولتی،
پایگاه طبقاتی انسان ها
ست.

سعدی
 انتخاب منعمان
 را
توصیه می کند
 و
سپردن  امور به دست مفلسان
را
 نادرست می داند.

به
نظر سعدی
مفلسان از سلطان هراس ندارند
و
می توانند در صورت ناخشنودی دست به طغیان بزنند.

این رهنمود،
نه
 تنها
از
 شم تیز فئودالی سعدی،
بلکه علاوه بر آن
از
درک ماتریالیستی ـ تاریخی خودپوی او
حکایت دارد.

از
 افراد وابسته به طبقات زحمتکش
 به راحتی نمی توان عمال دربار ساخت
و
به جان توده مولد و زحمتکش انداخت:
ستمدیده نمی تواند براحتی در حق همانندان خود ستم کند.

با
شعور طبقاتی انسان ها
 نمی توان
 شوخی کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر