جمعبندی
از
مسعود بهبودی
منظور از حرف حق چیست؟
۱
حق = ضد باطل
حرف حق در این صورت = حقیقت
۲
کسی
در این صورت
می تواند حرف حق
بر زبان راند
که
به کشف حقیقت
نایل آمده باشد.
۳
برای کشف حقیقت
باید
به تسلیحات خرد کل اندیش
(فلسفه مارکسیستی - لنینیستی)
مسلح بود.
۴
منظور از حقانیت چیست؟
۵
حقانیت = حق به جانب بودن = حق داشتن
۶
حق داشتن چه ربطی به مؤمن و ملحد و صادق و مزور دارد؟
کامیابی = مهره جویی + مهره یابی + مهره ستایی.
۱
کیش و آیین جریانات فدایی و مجاهد و دیمدام و لیملام
تبلیغ مدام مهره پرستی
است.
۲
مهره = نخبه
۳
تئوری نخبگان
مهم ترین تئوری فاشیسم و فئودالیسم و فوندامنتالیسم
است.
۴
نخبه
برای فاشیسم
پیشوا
ژنرال ها
و
لاشخورهای اقتصادی و سیاسی و نظامی دیگر است که سازنده تاریخ قلمداد می شوند.
۵
نخبه
برای فئودالیسم و فوندامنتالیسم
انبیاء
ائمه
اولیا
فقها
خوانین
سلاطین
آیات عظام
حجج الاسلام
..
است.
۶
لامصبا
اگر هر روز
حداقل
تعریف یک مفهوم فلسفی
را
منتشر کنید
هم
خودتان رشد می کنید
و
هم
خوانندگان بخت برگشته مطالب تان رشد می کنند
و
جامعه تان
جامعه می شود.
انسان
ریشه انسان
است.
(مارکس)
۱
انسان
تشکیل دهنده فرماسیون های اقتصادی است.
۲
انسان
سازنده شرایط اجتماعی است.
۳
انسان
سازنده ای است
که
بسان هر سازنده دیگر
در روند ساختمان (بنا کردن)
خودش هم ساخته می شود.
۴
دیالک تیک معمار و معمور.
۵
ریشه انسان
انسان
است.
۶
در
جامعه طبقاتی
نمی توان سرسپرده توده مولد و زحمتکش بود
و
بر
طبقه حاکمه و عمالش
پارس نکرد
و
پاچه ندرید.
۷
بی طرفی
نشانه نادانی است.
۸
نفرت به همان اندازه مقدس است که عشق
۹
کسی که عاجز از تنفر باشد
نمی تواند قادر به تعشق باشد
نقل قولی از مش مارکس
مبارزه‌ی طبقاتی پرولتاریا نیاز به قهرمان ندارد همه قهرمان خودشان هستند که در مبارزه رو در رو، آشکار و حاد طبقاتی خواهان نابودی مناسباتِ استثمارگرانه‌ی سرمایه‌داری وبرقراری دیکتاتوریِ طبقاتیِ پرولتاریا می‌باشند، از این‌رو مبارزه‌ی طبقاتی دروهله‌ی نخست مبارزه‌ای جمعی و اجتماعی است و پرولتاریا با مسلح شدن به آگاهی طبقاتی از منظر متدولوژی مارکسی با آگاهی به جنگ بزرگ و تاریخی برای بنیاد نهادن جامعه‌ای نوین به مصاف چالش‌های سیاسی–طبقاتی خواهد رفت. «رهایی طبقات کارگر باید به دست خود طبقات کارگر انجام گیرد.»
کارل مارکس،
مقررات عمومی انجمن بین المللی کارگران، ۱۸۶۴
۱
یا ترجمه این متن معیوب است و یا این متن از مارکس نیست.
۲
مارکس قاعدتا نمی گوید:
« پرولتاریا با مسلح شدن به آگاهی طبقاتی از منظر متدولوژی مارکسی»
۳
چون متدئولوژی مارکسی اصلا وجود ندارد.
۴
متدئولوژی مارکسیستی
می تواند وجود داشته باشد
که
به
معنی متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
است.
۵
معمولا اجامر تروتسکیستی
مفهوم مارکسیستی را با مفهوم مارکسی
جایگزین می سازند
تا
مارکسیسم
را
سلب علمیت و فلسفیت کنند.
۶
خود متن هم قابل تأمل است:
مثال
مبارزه‌ی طبقاتی پرولتاریا نیاز به قهرمان ندارد همه قهرمان خودشان هستند
۱
اولا
همه نمی توانند
در جمعی همزمان قهرمان باشند.
۲
ثانیا
هر مبارزه ای در بستر دیالک تیکی سپاه و سپهبد
لشگر و سرلشگر
توده و تشکیلات
طبقه و حزب
توده و قهرمان
سپاه و پهلوان
توده و شخصیت
...
صورت می گیرد
و
می تواند صورت گیرد.
۲
حذف سر و سردار از سپاه رزم
از قضا
و
بویژه امروزه
کسب و کار طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی است.
۳
سران و سرداران حزب توده
را
جلادان جماران
در نهایت معصومیت و مظلومیت
به لحاظ جسمی و روحی و روانی و شخصیتی و اعتباری
تخریب و نابود ساختند
۴
جلاد جماران
توصیه کره بود
که
شوهای توبه
را
عصر اول ماه مه
منتشر کنند.
۳
هدف ارتجاع سیاه جماران
بی سر و بی سردار سازی طبقه و توده بود.
۴
سایه در شعری نتیجه این جنایت جماران را به شرح زیر اعلام می دارد:
در این سرای بی کسی
اگر سری (سرداری، رهبری، قهرمانی) در آمدی
هزار کاروان دل
ز هر دری درآمدی
۵
این بدان معنی است
که
حزب
با
حذف سران و سردارانش
به
طویله
تبدیل می شود.
۶
در جنگ شکر در کوبا
خاطره ای نقل می شود:
فیدل برای بازدید از روستایی از جیپ پیاده می شود.
زن دهقان زحمتکشی
با خشم و پرخاش از او می خواهد که مواظب سلامت و امنیت خود باشد.
۷
چگونه می توان گفت که طبقه به رهبر نیاز ندارد؟
۸
در
دیالک تیک توده و قهرمان
شخصیت و تاریخ
حزب و طبقه
تشکیلات و طبقه
نقش تعیین کننده
در تخلیل نهایی
تکرار کنیم
در تحلیل نهایی
از آن طبقه و توده و تاریخ (جامعه) است.
۹
این ولی
در تخلیل نهایی
است
و
به معنی هیچکارگی و هیچ وارگی شخصیت و قهرمان و حزب و تشکیلات و سران و سرداران نیست.
۱۰
ما باید با نقل نقل قول از این و آن بس کنیم
۱۱
ما باید تفکر مفهومی
را تمرین کنیم و بیاموزیم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر