۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

فکرهای سیاه رسوا

خالی بندها
خدامراد فولادی
نقل از مجله هفته
29 شهریور 1389

• غار غارشان را
• چهچه بلبل جا می زنند
• و حرف های وارونه
• از دهان پرنده می گویند

• بیگانه اند اینان
• با زبان روز پرنده
• و آسمان روشن پرواز

• روز و شب
• از قعر زباله های تاریخ
• واژه های کثیف پرتاب می کنند
• به شأن این و آن
• و تاریخ را مجال سخن گفتن نمی دهند.

• سفره های خالی
• تعارف می کنند
• به دیگران
• و پشت دیوار آسودگی
• با طناب وهم
• خیال عمر صد ساله
• می بافند.

• پشت تریبون غار غار
• با واژه های گندیده
• یاوه می سرایند
• روز و شب
• خالی بندها

• و نمی بینند
• آن سوی دیوار تاریکخانه فهم شان
• طناب بافته از نور و
• آسمان روشن فردا را

• و فکرهای سیاه خود را
• رسوا
• آویخته
• بر دار آفتاب

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر