۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

خلق

گونتر هیدن
برگردان شین میم شین


• مفهوم «خلق» به معانی مختلف زیر بکار می رود:
1
خلق به معنی سیاسی ـ سوسیولوژیکی آن

• خلق به معنی سیاسی ـ سوسیولوژیکی آن، یک مقوله تاریخی است.
• خلق شامل کلیه طبقات و اقشار اجتماعی جامعه می شود که خواهان پیشرفت اجتماعی و بلحاظ اوبژکتیف (عینی) قادر به تحقق آن هستند.
• اقشار و طبقات اجتماعی و یا بخش هائی از آنها که منافعشان بر ضد پیشرفت جامعه باشد، جزو خلق محسوب نمی شوند و مقوله دشمنان خلق شامل حال آنان می شود.
• زحمتکشان ـ در کلیه اعصار و زمان ها ـ بخش تعیین کننده خلق بوده اند.
• اقشار و طبقات زحمتکش (خلق) حاملین تولید و لذا حاملین شرایط بنیادی پیشرفت اجتماعی اند و در نظام های استثماری تحت ستم قرار دارند و از این رو، جدی ترین و پیگیرترین طالبان تغییر مناسبات اجتماعی موجودند.
• خلق در سرمایه داری انحصاری ـ دولتی مجموعه نیروهای ضد امپریالیستی ـ دمکراتیک را شامل می شود که منافع شان بطور عینی در تضاد با منافع ارتجاعی و تجاوزگرانه بورژوازی انحصاری است که گروه کوچکی را تشکیل می دهد.
• با ساختمان سوسیالیسم، با غلبه بر طبقات استثمارگر در شهر و ده، با توسعه و تکوین وحدت سیاسی ـ اخلاقی خلق، بویژه پس از پیروزی مناسبات تولیدی سوسیالیستی، مفهوم خلق با مفهوم جمعیت کشور سوسیالیستی یکسان می گردد.
• خلق در سوسیالیسم و کمونیسم ـ بمثابه تصمیمگیر در باره سرنوشت خود ـ علاقه مند بهبود بی وقفه و تکمیل تمامت حیات اجتماعی است.
• طبقه کارگر ـ در مقایسه با همه طبقات و اقشار اجتماعی ـ تعیین کننده ترین، مهمترین و بالاخره پیشاهنگ ترین نیروی خلق است.
• اما در دوره های مختلف وجود نظام های استثماری، نیروهای اجتماعی ئی نیز بوده اند که اگرچه جزو طبقات زحمتکش محسوب نمی شوند، ولی بنا بر منافع طبقاتی ـ تاریخی معینی، علاقه مند توسعه مترقیانه حیات اجتماعی بوده اند (مثلا بورژوازی ملی در مرحله گذار از فئودالیسم به سرمایه داری و یا بورژوازی ملی در دولت های ملی جوان آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین.)
• معیار اصلی برای این که طبقه و قشر اجتماعی ئی بتواند جزو خلق محسوب شود، نه جایگاه آن در جامعه بمثابه مولد ثروت اجتماعی و یا زحمتکش بودن، بلکه منافع بطور عینی مشروط و توانائی آن طبقه و قشر در شرکت فعال در توسعه مترقیانه جامعه است.
• کلیه نیروهای اجتماعی که مخالف توسعه و ترقی قانونمند و ضرور جامعه اند، دشمنان خلق محسوب می شوند و نمی توانند جزو خلق شمرده شوند.
• این که خلق از کدام طبقات و اقشار اجتماعی تشکیل می یابد، به عوامل زیر وابسته است:
• دوران
• خصلت فرماسیون اجتماعی
• اعمال سیاسی مشخص برای پیشرفت اجتماعی.

2
خلق بمثابه فرم ماقبل ملی در تشکیل جامعه بشری


• قبل از این که بشریت در سرمایه داری آغازین بصورت ملل مختلف یکپارچه شود، انسانها به خلق ها و قبل از آن به طوایف، قبایل، اقوام، غیره تقسیم می شدند.
• این گونه خلق ها عبارت بوده اند از اتحاد طوایف با زبان های خویشاوند و سرزمین مشترک.
• پایگاه اقتصادی آنان را شیوه های تولیدی ماقبل سرمایه داری تشکیل می دادند.

3
خلق به زبان عامیانه

• خلق بمثابه صفتی برای تمامت جمعیت کشور، خلق به معنی کلیه ساکنان یک سرزمین، خلق به معنی همه افراد متعلق به یک دولت و یا ملت.
• خلق به این معانی در زبان عامیانه رواج دارد.
• مفهوم خلق بمعنی کل جمعیت کشور برای مشخص کردن این و یا آن ملت نیز بکار می رود.
• مثلا خلق آلمان، خلق فرانسه و غیره.

• مراجعه کنید به توده های خلق، ملت و دولت.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر