شیخ محمود شبستری
( ۶۸۷ ق ـ )
گلشن راز
گشتی
از
شین میم شین
ظهورِ اختلاف و کثرتِ شان
شده پیدا ز بوقلمونِ امکان
دلیل پیدایش تفاوت بین چیزها و کثرت آنها
رنگ عوض کردن امکان بوده است.
امکان
یک مفهوم فلسفی است.
امکان در دیالک تیک واقعیت و امکان وجود دارد:
مثال:
هر نطفه ای در هر بیضه هر پرنده ای
جوجه بالقوه ای است.
یعنی
امکان استحاله اش به جوجه وجود دارد.
اگر بیضه به مدت معینی تحت دمای معینی قرار گیرد،
نطفه به جوجه مبدل می شود.
یعنی
بالقوه بالفعل می شود.
یعنی
امکان واقعیت می یابد.
ظهورِ اختلاف و کثرتِ شان
شده پیدا ز بوقلمونِ امکان
چون امکانات متنوع وجود دارند، پس چیز های مختلفی به وجود می آیند.
مثال:
درجه دمای معین هوا سبب می شود که نطفه بیضه مثلا لاک پشت، به لاک پشت نر و یا ماده مبدل شود.
میزان جان سالم به در بردن بیضه های لاک پشت از گزنده جانوران و پرنگان و خرچنگان (امکان)
کثرت و قلت تولید مثل لاک پشت ها را رقم می زند.
وجودِ هر یکی چون بود واحد
به وحدانیّت حقّ گشت شاهد
معنی تحت اللفظی:
وحدانیت عدم (نیستی) و وحدانیت وجود (هستی)
دال بر وحدانیت حق بوده است.
این بیت آخر این بند شعر مورد بحث،
مبتنی بر خرافه و خیال است:
وجود
به قول خود شیخ
در دوئالیسم وجود و عدم و به عبارت علمی در دیالک تیک وجود و عدم
وجود دارد و معنی دارد.
یعنی
نه عدم به تنهایی وجود دارد و نه وجود.
تفاوت دوئالیسم با دیالک تیک این است
که
در دوئالیسم بین اقطاب مربوطه دیوار نفوذ ناپذیری کشیده است و تبدیل یکی از اقطاب به دیگری محال است.
مثال کلاسیک برای دوئالیسم، دوئالیسم نور و ظلمت (مانی پیامبر) و دوئالیسم هابیل و قابیل (خیر و شر) (قرآن و تورات و انجیل) است.
به همین دلیل امیدی به تبدیل خیر به شر و شر به خیر نمی رود:
تربیت نا اهل را چون گردکان در گنبد است.
اما
در دیالک تیک، مرز بین اقطاب مربوطه سیال است و تبدیل یکی از اقطاب به دیگری ممکن است.
در پیاز و گردو و غیره
ما شاهد تبدیل پیدرپی فرم به محتوا و محتوا به فرم هستیم.
در جامعه
ما شاهد تبدیل پیدرپی انقلابی به ارتجاعی، گسست به پیوست، پیروزی به شکست و بر عکس.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر